کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
مس و تس
فرهنگ فارسی معین
(مِ سُ تِ) (اِمر.) (عا.) 1 - ظروف و آلات مسین . 2 - لوازم و وسایل آشپزخانه .
-
سان تری تس
لغتنامه دهخدا
سان تری تس . [ ت ِ ] (اِخ ) نام رودی است که بعضی آن را با رودخابور تطبیق کرده اند. ولی باید دانست که این خابور غیر از این خابوری است که داخل فرات میشود. رجوع به خابور و رجوع به ایران باستان صص 1072 - 1073 شود.
-
مس و تس
لغتنامه دهخدا
مس و تس . [ م ِ س ُ ت ِ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) ظروف و آلات مسین . لوازم آشپزخانه و وسایل خانه .
-
پان تی تس
لغتنامه دهخدا
پان تی تس . [ ت ِ ] (اِخ ) وی یکی از سیصد تن اسپارتی است که در جنگ ترموپیل (جنگ میان ایرانیان و یونانیان ) شرکت کرد. در این جنگ همه سپاه اسپارتی کشته شد مگر آریستودِم و پان تی تِس . گویندسبب سلامت پان تی تس آن بود که لئونیداس وی را به رسالت به تسالی ...
-
تیت رس تس
لغتنامه دهخدا
تیت رس تس . [ رُ ت ِ ] (اِخ ) یا تی تروست پسر خشایارشا و سردار سپاه ایران در جنگ آتن با ایران بود که در این جنگ نیروی دریائی ایران از سپاهیان یونانیان شکست خورد. رجوع به تاریخ ایران باستان ج 2 ص 926 و 952 و 1105 و 1110 و 1132 و 1142 شود.
-
خروک تس کس
لغتنامه دهخدا
خروک تس کس . [ خ ُرْ وَ ت َ ک َ ] (اِ مرکب ) جُعَل . خُنفسا. کلمه ای است در «خروک » بنابر قول شیرازی ها. (از برهان قاطع). رجوع به خُرْوَک شود.
-
تِس و مِس
فرهنگ گنجواژه
وسائل آشپزخانه.
-
مس و تِس
فرهنگ گنجواژه
ظرف مسی.
-
واژههای همآوا
-
طث
لغتنامه دهخدا
طث . [ طَث ث ] (ع اِ) نوعی از بازیچه ٔ کودکان که می افکنند چوب مدور را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). بازیی است کودکان را. و آن چنان است که چوبی مدور میاندازند، و از هم میربایند، و آن چوب را مطمثه گویند. (منتخب اللغات ). چکز.
-
طس
لغتنامه دهخدا
طس . [ ] (ع اِ) قاقله است . (فهرست مخزن الادویه ).
-
طس
لغتنامه دهخدا
طس . [ طَس س ] (ع مص ) غالب آمدن کسی را در خصومت و ساکت و خاموش کردن او را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || فروبردن کسی را در آب . غوطه دادن کسی را در آب . || رفتن . یقال : ماادری این طس هُوَ؛ نمیدانم کجا رفت او. (منتهی الارب ) (آنندر...
-
طس
لغتنامه دهخدا
طس . [ طَس س ] (معرب ، اِ) تشت . (منتهی الارب ) (آنندراج ). طشت . طَسّة و طِسّة مثله . (منتهی الارب ) (آنندراج ). ج ، طُسوس ، طِساس ، طَسیس ،طَسّات . و رجوع به کتاب المعرب جوالیقی ص 221 شود.
-
طس
لغتنامه دهخدا
طس . [ طا سین ْ ] (اِخ ) سورتی است از قرآن . جمع آن ذوات طس است نه طواسین . (منتهی الارب ). و طس آغاز سوره ٔ نمل را مفسرین گفته اند سوگند است یعنی سوگند به خدای لطیف و سمیع. (تفسیر ابوالفتوح ). سوگند به طول و سناء حق .
-
طس
فرهنگ واژگان قرآن
از حروف مقطعه و رموز قرآن (در روايتي از امام صادق عليه السلام آمده که طس معنايش "انا الطالب السميع : من (خداوند) طالب و شنوايم "است )