کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تسييج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تسييج
معنی
پيوست , در جوف , حصار
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تسييج
دیکشنری عربی به فارسی
پيوست , در جوف , حصار
-
واژههای مشابه
-
تسییج
لغتنامه دهخدا
تسییج . [ ت َ س ْ ] (ع مص ) احاطه کردن باغ را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). سیاج ساختن دیواررا. (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). احاطه کردن مو را. (از المنجد). و رجوع به تَسَیﱡج و سیاج شود.
-
جستوجو در متن
-
در جوف
دیکشنری فارسی به عربی
تسييج
-
پیوست
دیکشنری فارسی به عربی
الحاق , تذييل , تسييج , ملحق
-
حصار
دیکشنری فارسی به عربی
تسييج , تشنج , حائط , حصن , سياج , عفريتة
-
مسیجة
لغتنامه دهخدا
مسیجة. [ م َ ج َ ] (ع ص ، اِ) حصار محاطشده از خار. (ناظم الاطباء). و رجوع به تسییج و تسیّج شود.