کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تسویغ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تسویغ
/tasviq/
معنی
۱. عطا کردن.
۲. روا داشتن؛ روا کردن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تسویغ
لغتنامه دهخدا
تسویغ. [ ت َ س ْ ] (ع مص ) رواداشتن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). روا داشتن چیزیرا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تجویز چیزی . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد). روان کردن وروان نمودن . (غیاث اللغات ) . || دادن کسی را چیزی و روا کردن عطا...
-
تسویغ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tasviq ۱. عطا کردن.۲. روا داشتن؛ روا کردن.
-
واژههای همآوا
-
تسویق
لغتنامه دهخدا
تسویق . [ ت َ س ْ ] (ع مص ) تنه دار گردیدن درخت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ساقه دار شدن درخت . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || مالک گردانیدن کسی را بر کار خود. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) ...
-
تصویغ
لغتنامه دهخدا
تصویغ. [ ت َص ْ ] (ع مص ) مبالغه ٔ صوغ . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ).
-
جستوجو در متن
-
تسویغات
لغتنامه دهخدا
تسویغات . [ ت َ س ْ ] (ع اِ) ج ِ تسویغ. تسویغات السلاطین ، عطایای پادشاهان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). لغت مولده است . (منتهی الارب ). و رجوع به تسویغ شود.
-
دادن
لغتنامه دهخدا
دادن . [ دَ ] (مص ) اسم مصدر آن دهش است . اعطاء. (ترجمان القرآن ). ایتاء. (ترجمان القرآن ). مقابل ِ گرفتن . در اختیار کسی گذاردن بدون برگرداندن . تسلیم کسی کردن چیزی را. ارزانی داشتن چیزی بکسی . منح . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ). اکاحة. مقاوا...