کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تسوية المشاکل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تسوية المشاکل
معنی
حل مشکلات
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تسوية المشاکل
دیکشنری عربی به فارسی
حل مشکلات
-
واژههای مشابه
-
تسویه
واژگان مترادف و متضاد
۱. برابر، تساوی ≠ نابرابر ۲. مساوی ۳. یکسان سازی، تسویت ۴. برابر کردن، مساوی ساختن، راست کردن، مساوی کردن، یکسان کردن ۵. تصفیهحساب
-
تسویه
فرهنگ فارسی معین
(تَ یِ) [ ع . تسویة ] (مص م .) برابر ساختن ، مساوی کردن .
-
تسویه
لغتنامه دهخدا
تسویه . [ ت َ س ْ ی َ ] (ع اِ) تسویة. مأخوذ از عربی ، راست کردگی و درست کردگی و برابری . (ناظم الاطباء).
-
تسویة
لغتنامه دهخدا
تسویة. [ ت َ س ْ ی َ ] (ع مص ) از: («س و ء») عیب کردن کسی را و منسوب به بدی کردن و بد گفتن . (منتهی الارب ). و رجوع به تسوئة و تسوی ٔ شود.
-
تسویة
لغتنامه دهخدا
تسویة. [ ت َ س ْ ی َ ] (ع مص ) راست کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (دهار). راست و برابر کردن چیزی را. (منتهی الارب ) (از غیاث اللغات ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). برابر کردن .(از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد): سویت المعوج فمااستوی ...
-
تسویه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: تسویَة] tasviye ۱. مساوی کردن؛ برابر کردن؛ یکسان کردن.۲. همسطح کردن.
-
تسویه
دیکشنری فارسی به عربی
تصفية , تنظيف , حل , مستوطنة , مقعد
-
تسویه دادن
لغتنامه دهخدا
تسویه دادن . [ ت ِ س ْ ی َ دَ ] (مص مرکب ) آراستن و درست کردن و سازمان دادن : سلطان لشکر را تعبیه داد و قلب و جناحین را تسویه . (جهانگشای جوینی ).
-
تسویه حساب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tasviyehesāb حساب قرض و طلب خود را با دیگری روشن ساختن و پاک کردن؛ پرداختن یا گرفتن بدهی؛ تصفیهحساب.
-
تسوية الأزمة
دیکشنری عربی به فارسی
برطرف کردن بحران
-
تسوية الخلافات
دیکشنری عربی به فارسی
حل کردن اختلافات
-
تسویه پذیری
دیکشنری فارسی به عربی
سيولة
-
تسویه کردن
دیکشنری فارسی به عربی
صف , مساومة