کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تسوس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تسوس
لغتنامه دهخدا
تسوس . [ ت َ س َوْ وُ ] (ع مص ) کرم افتادن در طعام . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) : و اذا عتق السوسن المعروف بالایرس ، تسوس و تثقب غیر انه یکون حینئذ اطیب رائحة منه قبل ذلک و قوته مسخنة ملطفه و یصلح للسعال . (ابن البیطار ج 1 ص 71).
-
واژههای همآوا
-
طسوس
لغتنامه دهخدا
طسوس . [ طُ ] (ع اِ) ج ِ طَس ّ، بمعنی تشت .
-
جستوجو در متن
-
tussurs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تسوس
-
اطیب
لغتنامه دهخدا
اطیب . [ اَطْ ی َ ] (ع ن تف ) اسم تفضیل از طاب و مؤنث آن طوبی است . (از متن اللغة). ج ، اَطایِب . (اقرب الموارد). رجوع به اطایب شود. خوشبوتر. (آنندراج ) (غیاث ). خوشبوی تر. (ناظم الاطباء) (فرهنگ نظام ): و اذا عتق السوس ... تسوس و تثقب غیر انه یکون ح...