کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تسهیم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
تسحیم
لغتنامه دهخدا
تسحیم . [ ت َ ] (ع مص )سیاه گردانیدن . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة).
-
جستوجو در متن
-
multiplexes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چندگانه، تسهیم
-
multiplexing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چندگانه، تسهیم
-
multiplexed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چندگانه، تسهیم شده
-
سهمبری
واژگان مترادف و متضاد
تسهیم، شراکت، مشارکت
-
portioning
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بخشیدن، تسهیم کردن، سهم بندی کردن
-
multiplexor
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چندگانه، تسهیم کننده
-
multiplex
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چندگانه، تسهیم، متعدد، چندتایی، مرکب
-
allotment
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تخصیص، سهم، تقسیم، تقدیر، پخش، جیره، تسهیم
-
shared
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به اشتراک گذاشته شده، بخش کردن، تسهیم کردن، سهم بردن، قیچی کردن
-
apportionments
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقسیم بندی ها، تقسیم، تسهیم، تقسیم پولی بین اشخاص ذی نفع
-
allotments
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وظایف، سهم، تخصیص، تقسیم، تقدیر، پخش، جیره، تسهیم
-
apportionment
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقسیم بندی، تقسیم، تسهیم، تقسیم پولی بین اشخاص ذی نفع
-
تقسیم
واژگان مترادف و متضاد
۱. انشعاب، پخش، توزیع ۲. بخش، تسهیم، قسمت ۳. تجزیه ۴. بخش کردن ≠ ضرب کردن ۵. قسمت کردن، توزیع کردن