کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تسهل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تسهل
/tasahhol/
معنی
آسان شدن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تسهل
لغتنامه دهخدا
تسهل . [ ت َ س َهَْ هَُ ](ع مص ) آسان شدن . (تاج المصادر بیهقی ). آسان و نرم شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). آسان شدن کار. (از اقرب الموارد) (از المنجد) (از متن اللغة): ما تسهل لی ان افعله ُ. (اقرب الموارد) (المنجد).
-
تسهل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tasahhol آسان شدن.
-
جستوجو در متن
-
تمهد
لغتنامه دهخدا
تمهد. [ ت َ م َهَْ هَُ ] (ع مص ) راست شدن جای . (زوزنی ). تمکن . (تاج المصادر بیهقی ). جای گرفتن و دست یافتن بر چیزی . (آنندراج ). تسهل . (اقرب الموارد). || قادر شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
متسهل
لغتنامه دهخدا
متسهل . [ م ُ ت َ س َهَْ هَِ ] (ع ص ) آسان . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || نرم . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). صاف و نرم . (ناظم الاطباء). و رجوع به تسهل شود.
-
انبغاء
لغتنامه دهخدا
انبغاء. [ اِم ْ ب ِ ] (ع مص ) آسان گردیدن : انبغی الشی ٔ؛ آسان گردید. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). تیسر و تسهل . (از اقرب الموارد). || سزاواربودن : ما انبغی لک ان تفعل ؛ سزاوار نیست ترا، و کذلک ما ینبغی لک . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء...
-
آسان
لغتنامه دهخدا
آسان . (ص ، ق ) خوار. سهل . هَین . یَسیر. اَهوَن . مُیسر. میسور. مقابل دشوار، سخت ، صعب ، دشخوار، مشکل . نض : بدان آنگهی زال اندیشه کردوز اندیشه آسانترش گشت درد. فردوسی .ندیدم جهاندار بخشنده ای بگاه و کیان بر درخشنده ای همی این سخن بر دل آسان نبودجز ...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد.[ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن محمدبن ابی الاشعث الفارسی ، مکنی به ابوجعفر. طبیب و فیلسوفی از مردم فارس صاحب تألیفات کثیره در حکمت و طب . ابن ابی اصیبعة در عیون الانباء گوید: احمد را عقلی وافر و رائی سدید بود با تفقه در دین و محب خیر بود و سکینه ...