کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تسمه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تسمه
/tasme/
معنی
بند چرمی که به کمر خود یا به چیزی ببندند؛ دوال چرمی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
دوال، دوالچرمی، کمربند، میانبند
دیکشنری
belt, cincture, sling, strap, strip, tab, tape, tie
-
جستوجوی دقیق
-
تسمه
واژگان مترادف و متضاد
دوال، دوالچرمی، کمربند، میانبند
-
تسمه
فرهنگ فارسی معین
(تَ مِ) (اِ.) بند چرمی که بدان چیزی را بندند. ؛ ~ از گُردة کسی کشیدن الف - کارهای پرمشقت به کسی تحمیل کردن . 2 - کسی را مرعوب کردن .
-
تسمه
لغتنامه دهخدا
تسمه . [ ت َ م ِ ] (ترکی ، اِ) چرم خام و دوال چرمی باشد. (برهان ) (ناظم الاطباء). چرم خام و رشته های دراز چرم و دوال چرمی باشد. (آنندراج ). از ترکی تاسمه و معرب آن طسمه . (حاشیه ٔ برهان چ معین ) : کنون آن باز پریده ست و مانده ست بدستش تسمه ای و جفت ز...
-
تسمه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] ‹تاسمه› tasme بند چرمی که به کمر خود یا به چیزی ببندند؛ دوال چرمی.
-
تسمه
دیکشنری فارسی به عربی
حزام , سرية , سوط , کفالة
-
تسمه
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: tasma طاری: tasma طامه ای: tasme طرقی: tasma کشه ای: tasma نطنزی: tasma
-
تسمه
لهجه و گویش تهرانی
نوار چرمی،دوال
-
واژههای مشابه
-
belt edge wedge, belt edge insert, shoulder belt wedge
گوِۀ تسمه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] نواری لاستیکی که بر لبۀ تسمۀ تایرهای شعاعی/رادیال قرار داده میشود تا بر دوام آنها بیفزاید
-
belt separation, BES, belt edge separation, belt lift
جدایی تسمه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] جدا شدن لبۀ تسمه از مَنجید که بهصورت برآمدگی یا شکاف در ناحیۀ شانه نمایان میشود
-
belt
تسمه 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] لایهای از رسنهای آغشته به لاستیک که بین مَنجید و رویه قرار میگیرد
-
strap
تسمه 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] بخش کوتاهی از بافه که در هر سر آن سوراخی تعبیه شده است تا قرقرهها را به کُنده متصل کند
-
lorate, loratus, loriformis
تسمهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ویژگی بخش یا اندامی به شکل تسمۀ نسبتاً بلند با دو حاشیۀ موازی در گیاهان
-
steel belt
تسمۀ سیمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] در تـایرهای شعاعی/ رادیال سیمی (steel radial tyres)، لایۀ کمعرضی از سیمهای فولادی پوشیده با آمیزۀ لاستیکی که زیر رویه و به موازات آن قرار میگیرد
-
protector ply
تسمۀ محافظ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] در ساختار چهارتسمهای، بالاترین تسمۀ سیمی که از سه تسمۀ دیگر محافظت میکند