کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تسلی دادن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تسلی دادن
مترادف و متضاد
۱. دلجویی کردن، دلداری دادن، تسلا بخشیدن، آرامشبخشیدن
۲. نواختن ≠ آزردن
برابر فارسی
دلداری دادن
دیکشنری
allay, condole, comfort, console, solace
-
جستوجوی دقیق
-
تسلی دادن
واژگان مترادف و متضاد
۱. دلجویی کردن، دلداری دادن، تسلا بخشیدن، آرامشبخشیدن ۲. نواختن ≠ آزردن
-
تسلی دادن
فرهنگ واژههای سره
دلداری دادن
-
تسلی دادن
لغتنامه دهخدا
تسلی دادن . [ ت َ س َل ْ لی دَ ] (مص مرکب )آرامش بخشیدن . دلگرمی دادن . در بیت زیر معنی اقناع کردن ، خود را به ندانستگی زدن ظاهر است : به رغم من کند با هر کسی گرمی و من خود راتسلی داده می گویم که استغنا نمی داند.حاجی اسماعیل یحیی (از آنندراج ).
-
تسلی دادن
دیکشنری فارسی به عربی
اشعر بالارتياح , عز , عزاء
-
واژههای مشابه
-
تسلى
واژهنامه آزاد
آرامش
-
تسلی شیرازی
لغتنامه دهخدا
تسلی شیرازی . [ ت َ س َل ْ لی ِ ] (اِخ ) اسمش آقا رجبعلی و شغلش مذهّبی در تذهیب اوراق و تهذیب اخلاق . مقبول و مطبوع اهالی آفاق بوده ، گاهی شعری می گفته . از اوست : تسلی گر دمی خواهی به کام خویش دوران راترا افلاک دیگر باید و سیاره ٔ دیگر.ترک جان گفتم ...
-
تسلی بخش
لغتنامه دهخدا
تسلی بخش . [ ت َ س َل ْ لی ب َ] (نف مرکب ) تسلی دهنده . آرام کننده . آرامش دهنده . مسکن . تسکین بخشنده . و رجوع به تسلی و ترکیبات آن شود.
-
تسلی گاه
لغتنامه دهخدا
تسلی گاه . [ ت َ س َل ْ لی ] (اِ مرکب ) جای دلنوازی و مکان تسلا. (ناظم الاطباء). از عالم تجلی گاه چنانکه در لفظ تسکین کده گذشت . (آنندراج ). و رجوع به تسکین کده شود.
-
تسلی یاب
لغتنامه دهخدا
تسلی یاب . [ ت َ س َل ْ لی ] (نف مرکب ) تسلی یابنده . آرام . آسوده . تسکین یافته : عادلشاه بدین سخنان فریب آمیز تسلی یاب شد (تاریخ شاهی ص 354).
-
تسلی ناپذیر
دیکشنری فارسی به عربی
تعيس , لا عزاء له
-
مایه تسلی
دیکشنری فارسی به عربی
راحة , عزاء
-
تسلی دهنده
دیکشنری فارسی به عربی
معزي
-
تسلّی داد او را
دیکشنری فارسی به عربی
أخَذَ بخاطِره
-
تسلی و تشفی
فرهنگ گنجواژه
تسلی.