کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تسلیم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
تسلیم … شد
دیکشنری فارسی به عربی
إذعَنَ لـ (إلي)
-
تسلیم کردن یا شدن
دیکشنری فارسی به عربی
محصول
-
تسلیم دشمن کردن
دیکشنری فارسی به عربی
خن
-
تسلیم شدن مشروط
دیکشنری فارسی به عربی
استسلام مقيّد بشروط
-
تسلیم شرایط (اوضاع) نشد
دیکشنری فارسی به عربی
لم يستسلم للظّروف
-
خاضع و تسلیم كرد
دیکشنری فارسی به عربی
استعبد
-
تسلیم و رضا
فرهنگ گنجواژه
ایمان کامل، رضایت.
-
نرم و تسلیم
فرهنگ گنجواژه
مطیع.
-
جان بجان آفرین تسلیم کردن
لغتنامه دهخدا
جان بجان آفرین تسلیم کردن . [ ب ِ ف َ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مردن . فوت کردن . درگذشتن از دنیا. متوفی شدن .
-
مجرمین مقیم کشور بیگانه را به کشور اصلیشان تسلیم کردن
دیکشنری فارسی به عربی
سلم
-
واژههای همآوا
-
تثلیم
لغتنامه دهخدا
تثلیم . [ ت َ ] (ع مص ) بسیار رخنه درافکندن . (تاج المصادر بیهقی ). رخنه کردن . (آنندراج ). رخنه کردن در آوند و شمشیر. (از قطر المحیط) (از منتهی الارب ). رخنه کردن در آوند. (ناظم الاطباء).
-
تصلیم
لغتنامه دهخدا
تصلیم . [ ت َ ] (ع مص ) از بن بریدن گوش . (تاج المصادر بیهقی ). از بن بریدن گوش و بینی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بریدن و گفته اند بریدن گوش و بینی از بن . (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
surrenders
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تسلیم می شود، تسلیم، واگذاری، سرسپردگی، صرفنظر، تسلیم شدن، سپردن، رها کردن، واگذار کردن، تحویل دادن
-
capitulations
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرقت، تسلیم، کاپیتولاسیون، سرسپردگی، عهد نامه تسلیم