کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تسلیح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تسلیح
/taslih/
معنی
سلاح دادن؛ سلاح پوشاندن؛ مسلح ساختن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
سلاح پوشانیدن، مسلح کردن ≠ خلع سلاح کردن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تسلیح
واژگان مترادف و متضاد
سلاح پوشانیدن، مسلح کردن ≠ خلع سلاح کردن
-
تسلیح
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) سلاح پوشانیدن ، سلاح دادن .
-
تسلیح
لغتنامه دهخدا
تسلیح . [ ت َ ] (ع مص ) رُب ِ سُلح را بر خیک روغن مالیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || شمشیر را سلاح کسی گردانیدن . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد) (از متن ال...
-
تسلیح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] taslih سلاح دادن؛ سلاح پوشاندن؛ مسلح ساختن.
-
واژههای مشابه
-
arming area
تسلیحگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] محوطهای در نزدیکی باند پرواز که هواپیما برای مسلح شدن در آنجا توقف میکند
-
تسلیح اخلاقی
لغتنامه دهخدا
تسلیح اخلاقی . [ ت َ ح ِ اَ ] (اِخ ) جمعیتی است که اساس آن بر چهار اصل استوار است و آن چهار اصل عبارتند از: 1 - راستی مطلق . 2 - پاکیزگی یا صفای مطلق . 3 - محبت مطلق . 4 - عدم خودخواهی مطلق .پیروان این عقیده گمان دارند که بشر با قبول این چهار اصل به ...
-
واژههای همآوا
-
تصلیح
لغتنامه دهخدا
تصلیح . [ ت َ ] (ع مص ) نیکو کردن چیزی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
تسلیع
لغتنامه دهخدا
تسلیع. [ ت َ ] (ع مص ) شکافتن . (زوزنی ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || آویزان کردن سَلَع. (اقرب الموارد) (از المنجد). در منتهی الارب و متن اللغة شرحی در معنی تسلیح آمده است که خلاصه ٔ آن چنین است : در جاهلیت به هنگام خشک...