کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تسلع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تسلع
لغتنامه دهخدا
تسلع. [ ت َ س َل ْ ل ُ ] (ع مص ) سرگشته شدن . (تاج المصادر بیهقی ). || شکافته شدن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). شکافته شدن پاشنه و جز آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد) (از متن اللغة).
-
واژههای همآوا
-
تسلا
فرهنگ نامها
(تلفظ: tasallā) (عربی) آرامش یافتن یا کم شدن اندوه ، آرامش ؛ (در قدیم) خشنود ، خرسند ، راضی.
-
تسلا
لغتنامه دهخدا
تسلا. [ ت َ س َل ْ لا ] (ع ، اِ) دلاسایی و خاطرنوازی . آسایش و اطمینان و خشنودی و شادکامی . (ناظم الاطباء). صاحب آنندراج در ذیل تسلی آرد: سنجر کاشی تسلا و همچنین تعدا، هر دو به الف استعمال کرده : گر زآنکه در این خجسته مطلب اقبال توام دهد تسلا.بنشینم ...
-
تصلع
لغتنامه دهخدا
تصلع. [ ت َ ص َل ْ ل ُ ] (ع مص ) بالا برآمدن آفتاب ، یا در وسط آسمان رسیدن یا از ابر بیرون آمدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). انصلاع . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || برطرف شدن ابر آسمان . (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
متسلع
لغتنامه دهخدا
متسلع. [ م ُ ت َس َل ْ ل ِ ] (ع ص ) شکافته شونده . (آنندراج ). شکافته شده و چاک شده و ترکیده . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تسلع شود.