کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تسلج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تسلج
لغتنامه دهخدا
تسلج . [ ت َ س َل ْ ل ُ ] (ع مص ) دوام کردن بر خوردن شراب و بسیار خوردن آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || بلعیدن طعام بدون دشواری . (از اقرب الموارد) (از المنجد).
-
جستوجو در متن
-
متسلج
لغتنامه دهخدا
متسلج . [ م ُ ت َ س َل ْ ل ِ ] (ع ص ) آن که دوام کند بر خوردن شراب . (آنندراج ). بسیار شراب خور. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به تسلج شود.