کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تسریعکنندۀ نزدیک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
dispatch 1
پاداش تسریع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] پاداش تخلیه یا بارگیری قبل از پایان زمان مجاز
-
تسریعکننده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] ← عامل تسریعکننده
-
تسریع شدن
دیکشنری فارسی به عربی
حافز
-
تسریع کردن
دیکشنری فارسی به عربی
عجل
-
تسریع ردن
دیکشنری فارسی به عربی
عجل
-
relapse precipitant
تسریعکنندۀ بازگشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] هر عاملی که بازگشت را تسریع کند متـ . تلنگر بازگشت، بازگشتآور relapse trigger
-
distal personal factor
تسریعکنندۀ شخصی دور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] هریک از عوامل تسریعکنندۀ بازگشت که ناشی از ساختار وراثتی و پیشینۀ شخصی فرد است
-
precipitating factor
عامل تسریعکننده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] عاملی که باعث شروع زودتر بیماری یا رویداد یا رفتار میشود متـ . تسریعکننده
-
تسریع کردن در
دیکشنری فارسی به عربی
عاجل
-
relapse precipitant inventory
سیاهۀ تسریعکنندههای بازگشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] پرسشنامهای 25قلمی شامل سؤالات مصاحبهگونه و جملاتی با جاهای خالی برای تکمیل کردن که طیفی از موقعیتهای پرخطر را در بر میگیرد اختـ . سیات