کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تسرة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تسرة
لغتنامه دهخدا
تسرة. [ ت َ س ِرْ رَ ] (ع مص ) شادمانه کردن .(تاج المصادر بیهقی ). شاد کردن کسی را. (منتهی الارب ). مسرور ساختن کسی را. (از متن اللغة). خوشحال و شادمان ساختن کسی را. (از اقرب الموارد) (از المنجد).
-
واژههای همآوا
-
طثرة
لغتنامه دهخدا
طثرة. [ طَ رَ ] (ع اِ) سطبری شیر و مانند آن . (منتهی الارب ). || سرشیر از چربش . (منتهی الارب ) (بحر الجواهر). || لای . آب سطبر و دفزک . || چغزلاوه . || فراخی زندگانی . || پشم گوسفند. || روغن گوسفند. || سر جُغرات . (منتهی الارب ).
-
تسرط
لغتنامه دهخدا
تسرط. [ ت َ س َرْ رُ ] (ع مص ) فروبردن چیزی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) بلعیدن چیزی را. (از اقرب الموارد) (از المنجد). آسان درحلق فرو بردن . (از متن اللغة).
-
جستوجو در متن
-
tessera
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تسره، اسم شب، کلمه عبور
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن المفلح الطرابلسی الشامی ، مکنی به ابن منیر. در سنه ٔ 473 هَ .ق . در طرابلس که از بلاد شام است تولد یافته و بنام جدش که احمدبن مفلح بوده است نامیده شده و در همان بلد نشو و نما یافته و بتأییدات یزدانی بسعادت تحصیل علوم و تک...