کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تسجیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تسجیر
لغتنامه دهخدا
تسجیر. [ ت َ ] (ع مص ) روان کردن آب را (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || پر کردن تنور از هیزم برای گرم کردن آن .(از اقرب الموارد) (از المنجد). || آتش افروختن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). و در قرآن...
-
واژههای همآوا
-
تثجیر
لغتنامه دهخدا
تثجیر. [ ت َ ](ع مص ) گشاده و پهناور کردن . (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || روان کردن آب را. || (اِمص ) نرمی و فروهشتگی ، یقال : فی لحمه تثجیر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
مسجر
لغتنامه دهخدا
مسجر. [ م ُ س َج ْ ج َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از تسجیر. رجوع به تسجیر شود. || شَعر مسجر؛ موی فروهشته و مسترسل . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
سُجِّرَتْ
فرهنگ واژگان قرآن
افروخته شد (در عبارت "إِذَا ﭐلْبِحَارُ سُجِّرَتْ "تسجير و افروختن درياها ، به دو معنا تفسير شده ، يکي افروختن دريايي از آتش و دوم پر شدن درياها از آتش -از کلمه سجر به معناي شعلهور کردن و تيز کردن آتش است و به قولي پر کردن از آتش)
-
آتش افروختن
لغتنامه دهخدا
آتش افروختن .[ ت َ اَ ت َ ] (مص مرکب ) تسعیر. تأریث . توقید. ایقاد. تسجیر. استیقاد. اشعال . اثقاب . تثقیب . تأریش . ایراء. توریه . تشعیل . الهاب . اضرام . تلهیب . تأجیج . روشن کردن . و رجوع به افروختن شود. || مجازاً، فتنه انگیختن و سبب جنگ و دشمنی...