کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تستری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمد تستری . رجوع به علی تستری (ابن احمد...) شود.
-
ابومحمد
لغتنامه دهخدا
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) تستری . رجوع به سهل بن عبداﷲبن رفیع تستری شود.
-
علی مغربی
لغتنامه دهخدا
علی مغربی . [ ع َ ی ِ م َ رِ ] (اِخ ) ابن عیاد تستری (شوشتری ) بکری فاسی مغربی . رجوع به علی تستری شود.
-
ابونعمة
لغتنامه دهخدا
ابونعمة. [ اَ ؟ م َ ] (اِخ ) زائدةبن نعمةبن نعیم تستری . رجوع به زائده ... شود.
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن علی تستری بحرانی . رجوع به علی بحرانی شود.
-
ابومحمد
لغتنامه دهخدا
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) سهل بن عبداﷲبن یونس بن عیسی بن عبداﷲبن رفیع تستری . رجوع به سهل ... شود.
-
تستریون
لغتنامه دهخدا
تستریون . [ ت ُ ت َ ری یو ] (ع ص نسبی ) جمع تستری . (معجم البلدان ). منسوبان به تستر (شوشتر). و رجوع به تستر شود.
-
زبداء
لغتنامه دهخدا
زبداء. [ زَ ] (اِخ ) نام جد محمدبن احمد مذاری . حافظ در تبصیر به نقل از ابوبکربن خزیمه و احمدبن یحیی تستری و دیگران ، زبداء ضبط کرده ولی در مسند بزاز چنین آمده : محمدبن زباد عن عمروبن عاصم . (از تاج العروس ).
-
سالمی
لغتنامه دهخدا
سالمی . [ ل ِ ] (اِخ ) ابوعبداﷲ، احمدبن محمدبن سالم . یکی از شیوخ طریقت در مئه ٔ ششم شاگرد سهل بن عبداﷲ تستری . مولد و منشاء او شهر بصره است و ظاهراً در حدود 280 وفات یافته است . رجوع به ابوعبداﷲ شود.
-
محمد
لغتنامه دهخدا
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن اسعد یمانی تستری ، ملقب به بدرالدین . او راست : محاکمات بر اشارات و حل عقدمطالعالافوار. (فوت 707 هَ . ق .) (از کشف الظنون ).
-
ابوعبدا
لغتنامه دهخدا
ابوعبدا. [ اَ ع َ دِل ْ لاه ] (اِخ ) سالمی احمدبن محمدبن سالم . یکی از شیوخ طریقت در مائه ٔ سیم . شاگرد سهل بن عبداﷲ تستری . مولد و منشاء او شهر بصره است . و ظاهراً در حدود 280 هَ . ق . وفات یافته است .
-
خز ارطاقی
لغتنامه دهخدا
خز ارطاقی . [ خ َ زِ اَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نوعی خز بوده است : پنجاه تخت جامه ملون از جامه های تستری و سقلاطون عضدی و حله های فخری و خز ارطاقی . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).
-
تستریة
لغتنامه دهخدا
تستریة. [ ت ُ ت َ ری ی َ ] (ع ص نسبی ) مؤنث تستری (منسوب به تستر) رجوع به دزی ذیل قوامیس عرب شود. (از معجم البلدان ). شوشتری . تستری : انه کان یتجر فی الثیاب التستریة. (معجم البلدان ج 2 ص 389). || نام گیاهی که آنرا بعربی ظفره نیز گویند. در نسخه ای ا...
-
گرسنیا
لغتنامه دهخدا
گرسنیا. [ گ ُ رِ ] (حامص ) گرسنگی : بیم آن بود که از گرسنیا و تشنیا بمیرد. (کیمیای سعادت ). سهل تستری گوید عمل به اخلاص آن وقت توان کرد که از چهار چیز نترسی : گرسنیا، و برهنیا و درویشی و خواری . (کیمیای سعادت ). یکی از انبیا بیست سال به گرسنیاو تشنیا...
-
خربانی
لغتنامه دهخدا
خربانی . [ خ َ نی ی ] (اِخ ) عبداﷲبن محمدبن خربان صفار خربانی از اهل بغداد بود. او از هیثم بن سهل تستری و ایوب بن سلیمان سغدی روایت دارد و از او ابوزرعه احمدبن حسین بن علی رازی و تنی چند دیگر روایت دارند. او را سکونت بمصر بود. (از انساب سمعانی ).