کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تستری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تستری
لغتنامه دهخدا
تستری . [ ت َ ت ُ ] (اِخ ) عبدالرزاق بن احمدبن محمد البقال التستری که مردی با ورع و صالح بود و در رمضان سال 468 هَ . ق . در جوانی درگذشت . (از معجم البلدان ).
-
تستری
لغتنامه دهخدا
تستری . [ ت ُ ت َ ] (اِخ ) ابوالقاسم هبةاﷲبن احمد عمرالحریری التستری المقری (منسوب به تستریون بغداد) که از ابوطالب اعشاری و ابواسحاق برمکی و جز آنان حدیث شنید و از وی گروه کثیری روایت کنند که آخرین آنان ابوالیمین الکندی است . (از معجم البلدان ).
-
تستری
لغتنامه دهخدا
تستری . [ ت ُ ت َ ] (اِخ ) احمدبن عیسی بن حسان مکنی به ابوعبداﷲ المصری ، معروف به تستری . گویند وی تجارت لباسهای تستریه (شوشتری ) می کرد یا آنکه به تستر مسافرت کرده . از مفضل بن فضاله و مصری و رشیدبن سعیدالمهری حدیث کرد. و از وی مسلم بن حجاج نیشابوری...
-
تستری
لغتنامه دهخدا
تستری . [ ت ُ ت َ ] (اِخ ) برکةبن نزاربن عبدالواحد. مکنی به ابوالحسن که از ابی القاسم حریری و جز وی حدیث کرد و بسال 600 هَ . ق . درگذشت . (از معجم البلدان ).
-
تستری
لغتنامه دهخدا
تستری . [ ت ُ ت َ ] (اِخ ) سهل بن عبداﷲبن یونس بن عیسی بن عبداﷲبن رفیع، مکنی به ابومحمد رجوع سهل ... شود.
-
تستری
لغتنامه دهخدا
تستری . [ ت ُ ت َ ] (اِخ ) شجاع بن علی الملاح التستری که از ابی القاسم الحریری حدیث شنید واز وی محمدبن مشق استماع کرد. (از معجم البلدان ).
-
تستری
لغتنامه دهخدا
تستری . [ ت ُ ت َ ] (اِخ ) عبدالواحدبن نزار، برادر برکةبن نزار شبستری مکنی به ابونزار که از عمربن عبداﷲ حربی و ابی الحسن علی بن محمدبن ابی عمر بزاز حدیث کرد. و امام حافظبن نقطه از وی حدیث شنید. (معجم البلدان ).
-
تستری
لغتنامه دهخدا
تستری . [ ت ُ ت َ ] (اِخ )محمدبن اسعد بدرالدین التستری الشافعی که در قزوین متولد شد. بمصر سفر کرد آنگاه به بغداد و سپس به همدان رفت . وی شیعی مذهب بود و بسال 732 هَ . ق . در گذشت . اوراست : تنویرالمطالع یعنی شرح مطالع ارموی ، حل عقد مطالع الانوار کذا...
-
تستری
لغتنامه دهخدا
تستری . [ ت ُ ت َ ] (ص نسبی ) منسوب است به تستر که شهری است از کوره ٔ اهواز از بلاد خوزستان . (سمعانی ) منسوب است به تستر معرب شوشتر. و رجوع به تستر و تستری شود.
-
واژههای مشابه
-
علی تستری
لغتنامه دهخدا
علی تستری . [ ع َ ی ِ ت ُ ت َ ] (اِخ ) ابن احمد تستری . از محدثان بود. (منتهی الارب ).
-
علی تستری
لغتنامه دهخدا
علی تستری . [ ع َ ی ِ ت ُ ت َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن علی تستری بحرانی . رجوع به علی بحرانی شود.
-
علی تستری
لغتنامه دهخدا
علی تستری . [ ع َ ی ِ ت ُ ت َ ] (اِخ ) ابن عیاد تستری بکری فاسی مغربی . متولد در سال 830 هَ . ق . او راست : لطائف الاشارات فی مراتب الانبیاء فی السموات ، که در ذی حجه ٔ سال 880 هَ . ق . از تألیف آن فراغت یافت . (از معجم المؤلفین بنقل از نیل الابتها...
-
جستوجو در متن
-
علی بکری
لغتنامه دهخدا
علی بکری . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن عیاد تستری بکری فاسی مغربی . رجوع به علی تستری شود.