کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تسبج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تسبج
لغتنامه دهخدا
تسبج . [ ت َ س َب ْ ب ُ ] (ع مص ) گلیم سیاه پوشیدن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد): کالحبشی التف او تسبجا. (عجاج اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
تثبج
لغتنامه دهخدا
تثبج . [ ت َ ث َب ْ ب ُ ] (ع مص ) تثبج الراعی بالعصاء؛ گذاشتن راعی عصا را بر پشت و هر دو دست را بدان بند کردن و آویختن . (از قطر المحیط) (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).