کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تساوی بستن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تساوی بستن
دیکشنری فارسی به عربی
ربطة
-
واژههای مشابه
-
tie vote, tied vote
تساوی آرا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] وضعیتی که در آن آرا دقیقاً بهطور مساوی میان نامزدها یا گزینههای تصمیمگیری تقسیم شده باشد
-
tiebreaker, tiebreak
تساویشکنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] راهی برای خروج از حالت تساوی در انتهای مسابقه
-
عدم تساوی
دیکشنری فارسی به عربی
عدم المساواة
-
تساوی حقوق
دیکشنری فارسی به عربی
عدالة
-
به تساوی
دیکشنری فارسی به عربی
مثل
-
casting vote, tie-breaking vote, casting voice
رأی تساویشکن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] رأی رئیس یک مجمع که، در صورت تساوی آرا، نتیجۀ رأیگیری را تعیین میکند
-
جستوجو در متن
-
tying
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بستن، گره زدن، زدن، تساوی بستن
-
tied
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گره خورده است، گره زدن، زدن، تساوی بستن
-
ربطة
دیکشنری عربی به فارسی
دستمال گردن , کراوات , بند , گره , قيد , الزام , علا قه , رابطه , برابري , تساوي بستن , گره زدن , زدن
-
عدم
لغتنامه دهخدا
عدم . [ ع َ دَ] (ع اِمص ) نیستی . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). مرگ . فقدان . (ناظم الاطباء) نابودی . مقابل وجود. مقابل هستی : وجودش همیشه باد و عدم او هیچ گوش مشنواد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 333).اندر مشیمه ٔ عدم از نطفه ٔ وجودهر دو مص...
-
جبر
لغتنامه دهخدا
جبر. [ ج َ ] (ع مص ) شکسته بستن . (منتهی الارب ) (از قطر المحیط) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). شکسته را بستن . (غیاث اللغات ). استخوان شکسته را بستن و اصلاح کردن . (از قطر المحیط) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). شکسته را دربستن . (تاج المصادر بی...