کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تسان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تسان
لغتنامه دهخدا
تسان . [ ت َ ن ن ] (ع مص ) گزیدن فحول یکدیگر را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تکادم و دندان گرفتن فحول یکدیگر را. (از متن اللغة). تکادم . (اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
طسان
لغتنامه دهخدا
طسان . [ طَس ْ سا ] (ع ص ، اِ) گرد بالارفته . (منتهی الارب ).
-
تسعن
لغتنامه دهخدا
تسعن . [ ت َ س َع ْ ع ُ ] (ع مص ) پر شدن از فربهی یا نیک فربه گردیدن شتر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
تبت
لغتنامه دهخدا
تبت . [ ت ِب ْ ب ِ / ت ُب ْ ب َ / ت ُب ْ ب ِ / ت َب ْ ب َ ] (اِخ ) نام شهری بود بنزدیک خطا که از او نیز مشک خیزد. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 52). شهری است در حدود چین بغایت خوش هوا و مشک خوب از آنجا آورند و به این معنی بر وزن شدت [ ت ِب ْ ب َ ] و مدت [ ...