کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تسالی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تسالی
لغتنامه دهخدا
تسالی . [ ت ِ ] (اِخ ) از نواحی شمال یونان است . از طرف شمال به اولیمپ و از مغرب به پند و از جنوب به کوه اوتا و از مشرق به اوسا و په لیون محدود است . شهرهای اصلی این ناحیه عبارتند از ولو و لاریسا . این سرزمین را تسالیا نیز نامند و در حدود پنجاه هزار ...
-
جستوجو در متن
-
تسالیا
لغتنامه دهخدا
تسالیا. [ ت ِ ] (اِخ ) تسالی . رجوع به همین کلمه شود.
-
تسالیان
لغتنامه دهخدا
تسالیان . [ ت ِ ] (اِخ ) تسالین مردم تسالی رجوع به تسالی و تاریخ ایران باستان ج 2 ص 1225، 1293، 1393، 1695، 1809، 1888 شود.
-
طسالیا
لغتنامه دهخدا
طسالیا. [ طِ ] (اِخ ) منطقه ای است از مناطق یونان . رجوع به تسالی شود.
-
تسالیه
لغتنامه دهخدا
تسالیه . [ ت ِ ی َ / ی ِ ] (اِخ ) تسالی . رجوع به همین کلمه شود.
-
فارسال
لغتنامه دهخدا
فارسال . (اِخ ) شهری بود در ناحیه ٔتسالی یونان . رجوع به ایران باستان ج 3 ص 2337 شود.
-
اس سا
لغتنامه دهخدا
اس سا. [ اُ ] (اِخ ) یکی از کوه های بلند تسالی (یونان ). (ایران باستان ص 752 و 768).
-
اسا
لغتنامه دهخدا
اسا. [ اُ ] (اِخ ) کوهی در تِسالی و این کوه نزد شعرا شهرت دارد و امروزه آنرا کیسوو نامند. و رجوع به پِلیون شود.
-
ارزیکتن
لغتنامه دهخدا
ارزیکتن . [ اِ رِ ت ُ ] (اِخ ) طبق اساطیر، پسر یکی از پادشاهان تِسّالی بود که بعلت اسائه بسِرِس مبتلا بجوع کلبی شد و خود را ببلعید.
-
پند
لغتنامه دهخدا
پند. [ پ َ ] (اِخ ) نام کوهی در شمال یونان قدیم میان تسالی و اپیر، مخصوص اپولون و موزها . اکنون آن را آگرافا خوانند.
-
پلاژیک
لغتنامه دهخدا
پلاژیک . [ پ ِ ] (اِخ ) (خلیج ...) امروز خلیج «وُلو»، واقع در جنوب شرقی تسالی در ساحل بحر اژه .
-
کامبون
لغتنامه دهخدا
کامبون . [ ب ُ ] (اِخ ) کوهی است در جنوب مقدونیه که سرزمین مزبور را از تسالی یونان جدا میکرده است . (ایران باستان ج 2 ص 1190).
-
لاریسا
لغتنامه دهخدا
لاریسا. (اِخ ) نام شهری از یونان (تسالی ) دارای 275000 تن سکنه . کرسی ناحیه ای بهمین نام . صلیبیون فرانک آن را در سال 1205 م مسخّر کردند.
-
لاپیت
لغتنامه دهخدا
لاپیت . (اِخ ) نام قوم اساطیری تِسالی . شهرت آنان به سبب مهارت در رام کردن اسبان و هم به علت جنگی است که با سنتورها در جشنهای پیریتو کردند چه در آن وقت پیریتوها در هنگام مستی به زنان اهانت ورزیدند.