کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تزیین نفس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تزیین نفس
لغتنامه دهخدا
تزیین نفس . [ ت َزْن ِ ن َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از تخلق به اخلاق حمیده است . (انجمن آرا). و رجوع به تزیین شود.
-
واژههای مشابه
-
تزيين
دیکشنری عربی به فارسی
تزءين , ارايش , پيرايش
-
enamel firing
پخت تزیین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سراميک] فرایند حرارتدهی پس از ایجاد پوششهای عموماً تزئینی با رنگ و مواد فلزی، مانند طلا، که معمولاً در دمای 700 تا 800 درجۀ سلسیوس صورت میگیرد و باعث تثبیت و دوام پوشش میشود
-
in-glaze decoration
تزیین تولعابی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سراميک] تزیین روی سطح لعاب خام که همزمان با لعاب پخته میشود
-
on-glaze decoration
تزیین رولعابی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سراميک] پوشش تزیینی سرامیکی یا فلزی که بر روی بدنۀ لعابخورده قرار میگیرد تا در هنگام پخت مجدد بهخوبی با لعاب درهم بیامیزند
-
underglaze decoration
تزیین زیرلعابی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سراميک] پوششی که برای تزیین بر روی بدنۀ خام یا بیسکویتشده (fried biscuit/ bisque) قرار میگیرد و سپس با یک لعاب شفاف پوشیده میشود
-
ornamented
تزیینشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] ویژگی آنچه تزیین شده باشد
-
تزیین دادن
لغتنامه دهخدا
تزیین دادن . [ ت َ زْ دَ ] (مص مرکب ) آراستن . آرایش دادن . زینت دادن : مسافری تو و گرد جهان مسافروارهمی شوی و جهان را همی دهی تزیین . امیر معزی (از آنندراج ).ادب ملاحظه می کرده ام که تا غایت نداده ام به ثنای تو شعر را تزیین . آصفخان جعفر (از آنندراج...
-
جستوجو در متن
-
میان قلیان
لغتنامه دهخدا
میان قلیان . [ ق َل ْ ] (اِ مرکب ) میانه ٔ قلیان . میانه . قسمتی از قلیان که میان مخزن آب (ته قلیان ) و جایگاه تنباکو و آتش در قلیان قرار دارد و آن چوبی است میان تهی که بر آن به عمل خراطی برجستگیها و فرورفتگیهای مدور باشد تزیین را و در انتها، نی مانن...
-
تلوین
لغتنامه دهخدا
تلوین . [ ت َل ْ ] (ع مص ) رنگ دار کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (دهار). رنگ دار کردن چیزی را. (از اقرب الموارد). گوناگون کردن . (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) (از آنندراج ) : از حسن تلوین و تزیین بجایی رسانیدند که هرکس که می دید انگشت تعجب در ...
-
روح
لغتنامه دهخدا
روح . (ع اِ) جان . ج ، اَرْواح . مؤنث نیز می باشد. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). جان . (غیاث ) (ترجمان علامه تهذیب عادل ) (دهار). نفس . (منتهی الارب ). آنچه مایه ٔ زندگی نفسهاست . (از اقرب الموارد). روان . بوعلی سینا گوید: [ خداوند ] مردم را از گ...
-
تزویر
لغتنامه دهخدا
تزویر. [ ت َزْ ] (ع مص ) بیاراستن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). آراستن و بر پای داشتن چیزی را و راست و نیکو کردن آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بیاراستن و نیکو گردانیدن و راست کردن چیزی . (آنندراج از کنز). آراستن و بر پای داشتن چیزی . (از اقر...
-
تهذیب
لغتنامه دهخدا
تهذیب . [ ت َ ] (ع مص ) پاکیزه کردن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ) (دهار) (مجمل اللغة). پاکیزه کردن . (منتهی الارب ). پاک کردن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). پاکیزه کردن . پاک داشتن . پیراستن . (فرهنگ فارسی معین ). پاکیزه و خالص کردن . (ناظم الاطباء)....