کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تزندق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تزندق
لغتنامه دهخدا
تزندق . [ ت َ زَ دُ ] (ع مص ) ملحد شدن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). زندیق شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد). یا تخلق به اخلاق زندیق (از اقرب الموارد): من تمنطق تزندق ، ای من تعلم علم ...
-
جستوجو در متن
-
متزندق
لغتنامه دهخدا
متزندق . [م ُ ت َ زَ دِ ] (ع ص ) زندیق شونده و زندیق . (آنندراج ). زندیق شده و بی دین و ملحد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تزندق شود.
-
تمنطق
لغتنامه دهخدا
تمنطق . [ ت َ م َ طُ ] (ع مص ) کمربند بر کمر نهادن . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و این مانند تمدرع و تمندل از درع و مندیل است . (از اقرب الموارد). || و بسیاری گویند تمنطق یعنی تعاطی علم منطق و منه قولهم : من تمنطق فقد تزندق . (از اقرب الموارد).
-
زندقة
لغتنامه دهخدا
زندقة.[ زَ دَ ق َ ] (ع اِمص ) زندیقی . اسم است تزندق را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). یقال : عنده زندقة. (اقرب الموارد). زندقه . بی دینی . بی مذهبی . انکار قیامت . زندیقی . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : و این مانی شاگرد ف...