کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تزغو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تزغو
لغتنامه دهخدا
تزغو. [ ت َ ] (اِ) ذخیره و آذوقه و تزقو. (ناظم الاطباء). بلوشه در شرح لغات و اصطلاحات جامعالتواریخ رشیدی این کلمه را معرب توسخوی مغولی و بمعنی نزل آورده است . رجوع به توضیحات بلوشه درج 2 ص 27 جامعالتواریخ رشیدی و ترغو در همین لغت نامه شود.
-
واژههای همآوا
-
تزقو
لغتنامه دهخدا
تزقو. [ ت َ ] (اِ) ذخیره و آذوقه . (ناظم الاطباء). رجوع به تزغو و ترغو شود.
-
جستوجو در متن
-
تزغوبالیق
لغتنامه دهخدا
تزغوبالیق . [ ت َ ] (اِ)ترغوبالیق . رجوع به ترغو و تزغو و ترغوبالیق شود.
-
تزقو
لغتنامه دهخدا
تزقو. [ ت َ ] (اِ) ذخیره و آذوقه . (ناظم الاطباء). رجوع به تزغو و ترغو شود.