کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تزس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تزس
لغتنامه دهخدا
تزس . [ ت ِ زِ ] (اِخ ) تزه . رجوع به همین کلمه و فهرست اعلام تمدن قدیم فوستل دوکلانژ ترجمه نصراﷲ فلسفی شود.
-
جستوجو در متن
-
لیکومد
لغتنامه دهخدا
لیکومد. [ ک ُ م ِ ] (اِخ ) پادشاه جزیره ٔ سیرس . وی بنابر افسانه های قدیم آشیلس را در دربار خویش بپذیرفت و تزس را به حیله بکشت . (ترجمه ٔ تمدن قدیم فوستل دکولانژ ص 504). رجوع به لیکمد شود.
-
اسخه فرو
لغتنامه دهخدا
اسخه فرو. [ اُ خ ِ ف ُ ] (اِخ ) یکی از اعیاد بزرگ آتن که نخست از جانب تِزُس مرسوم شد. در این عید مردم شاخه های تاک که بر آن خوشه های انگور آویخته بود، بدست میگرفتند. (فرهنگ تمدن قدیم ص 453).
-
تزه
لغتنامه دهخدا
تزه . [ت ِ زِ ] (اِخ ) یکی از قهرمانان یونان قدیم ، پسر اژه و پادشاه آتن بود که شخصیت نیمه افسانه ای داشت و اعمالش از بعضی جهات به هراکلس شباهت داشت در لابیرنت کرت دختر مینوس ، بنام آریان رشته ای به او داد واو را راهنمایی نمود تا وی با مینوتور دیو آد...