کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تزریق در عمق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
deep-well injection
تزریق در عمق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] دفع پسماند خطرناک خام یا تصفیهشده با تلمبه کردن آن به چاههای عمیق
-
واژههای مشابه
-
تزریق صفاقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم دارویی] ← تزریق درونصفاقی
-
تزریق عضلانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم دارویی] ← تزریق درونعضلانی
-
تزریق بیان
لغتنامه دهخدا
تزریق بیان . [ ت َ ب َ ] (ص مرکب ) کاذب و دروغگو. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). و رجوع به تزریق شود.
-
تزریق کردن
دیکشنری فارسی به عربی
احقن , حقنة
-
تزریق خون
دیکشنری فارسی به عربی
نقل
-
safe injection facility, SIF
تسهیلات تزریق ایمن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] ← تزریقخانۀ ایمن
-
داروی تزریق کردنی
دیکشنری فارسی به عربی
حقن
-
با سوزن تزریق کردن
دیکشنری فارسی به عربی
ابرة
-
کم کم تزریق کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اغرس
-
جستوجو در متن
-
عمقی
لغتنامه دهخدا
عمقی . [ ع ُ ] (ص نسبی ) منسوب به عمق . ژرفی .- تزریق عمقی ؛ تزریقی است که داخل عضلات کنند. در مقابل تزریق تحت جلدی .
-
جذام
لغتنامه دهخدا
جذام . [ ج ُ ] (ع اِ) علتی است . (مهذب الاسماء). بیماری است از فساد خون که بدن را میگدازد. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). خوره . (نصاب الصبیان ). خوره که بیماری بیستگی باشد و بپارسی لوری ومیسی گویند. (ناظم الاطباء). بیماری است که بهم میرسد از پراکندگی خل...
-
زیر
لغتنامه دهخدا
زیر. (ق ، اِ، حرف اضافه ) نقیض بالا. (برهان ). یعنی پایین . پهلوی «ازیر» ، «اژر» ، «هچ -اذر» ، از اوستایی «هچا + اذئیری » ، کردی «ژیر» ، بلوچی عاریتی «چره » و «شرا» و «شر» ... گیلکی «جیر» ، در اوراق مانوی به پارتی «دری » . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). تر...