کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تزحف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تزحف
لغتنامه دهخدا
تزحف . [ ت َ زَح ْ ح ُ ] (ع مص ) رفتن . (تاج المصادر بیهقی ) (از اقرب الموارد) (از المنجد). به تکلف رفتن بسوی کسی یا عام است . (منتهی الارب ). به تکلف رفتن بسوی کسی . (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || با سرین خرامیدن کودک بر زمین پیش از آنکه راه رود. ...
-
واژههای همآوا
-
تزهف
لغتنامه دهخدا
تزهف . [ ت َ زَ هَْ هَُ ] (ع مص ) روبرو گردانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). روی برگردانیدن و اعراض کردن از کسی . (از المنجد).
-
جستوجو در متن
-
متزحف
لغتنامه دهخدا
متزحف . [ م ُ ت َ زَح ْ ح ِ ] (ع ص ) رونده به سوی کسی .(آنندراج ). کسی که پیش می رود. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تزحف شود.