کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تزار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تزار
/tezār/
معنی
عنوان پادشاهان سابق روسیه که تا انقلاب اکتبر در آن کشور سلطنت میکردند.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
امپراطور روس
دیکشنری
czar
-
جستوجوی دقیق
-
تزار
واژگان مترادف و متضاد
امپراطور روس
-
تزار
فرهنگ فارسی معین
(تِ) [ روس . ] (اِ.) عنوان پادشاهان گذشته روسیه ؛ قیصر.
-
تزار
لغتنامه دهخدا
تزار. [ت ِ ] (اِخ ) تسار . کلمه ٔ روسی مشتق از سزار لاتینی . عنوان امپراتوران روسیه .
-
تزار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: tsar و tzar] ‹تسار› tezār عنوان پادشاهان سابق روسیه که تا انقلاب اکتبر در آن کشور سلطنت میکردند.
-
واژههای مشابه
-
تزآر
لغتنامه دهخدا
تزآر. [ ت َ زْ ] (ع مص ) بانگ کردن شیر. (از محیط المحیط) (از اقرب الموارد). غریدن شیر. (ناظم الاطباء).
-
تزأر
لغتنامه دهخدا
تزأر. [ ت َ زَءْ ءُ ] (ع مص ) بانگ کردن شیر و غریدن . (منتهی الارب ) (از المنجد) (از اقرب الموارد). بانگ کردن و غریدن شتر . (ناظم الاطباء). و رجوع به تزآر شود.
-
واژههای همآوا
-
تذعر
لغتنامه دهخدا
تذعر. [ ت َ ذَع ْ ع ُ ] (ع مص ) ترسیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد).
-
تزآر
لغتنامه دهخدا
تزآر. [ ت َ زْ ] (ع مص ) بانگ کردن شیر. (از محیط المحیط) (از اقرب الموارد). غریدن شیر. (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
چار
لغتنامه دهخدا
چار. (اِ)(اِخ ) تزار. تیسار. تزار : چار روسیه (پادشاه روس ).
-
تسار
لغتنامه دهخدا
تسار. [ ت ِ] (اِخ ) تزار. رجوع به تزار در همین لغت نامه شود.
-
czarina
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مزرعه، زوجه تزار
-
گودونف
لغتنامه دهخدا
گودونف . [ گ ُ ن ُ ] (اِخ ) بوریس (1551 - 1605 م .). تزار ایالت مسکوی (مسکو حالیه ). وی نخست وزیر تزار فدور اول بوده است .