کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
تری رم
لغتنامه دهخدا
تری رم . [ ت ْ رِ ] (اِ) در آن زمان (زمان داریوش بزرگ ) کشتی بزرگی بود که پاروزنهای آن به سه صف در سه طبقه جا میگرفتند(ایران باستان ج 1 ص 561). و رجوع به همین کتاب ج 1 ص 668، 740 و ج 2 ص 926، 1006، 1112، 1135، 1174، 1242، 1485، 1923 و ج 3 ص 1971، 197...
-
تری فون
لغتنامه دهخدا
تری فون . [ ت ْ ف ُ ] (اِخ ) مرحوم پیرنیا در ایران باستان ج 3 از دو نفر بنام تری فون ذکر میکند یکی در ص 2089 در شرح سلسله ٔ سلوکی های سوریه که او را تری فون یادیودت (142 - 138 ق .م .) ذکر کرده و در حاشیه آورده : (که بعضی «فیلوپاتر» نوشته اند) این تری...
-
تری فون
لغتنامه دهخدا
تری فون . [ ف ُ ] (اِخ ) پیرنیا در شرح حال بطالسه آرد: پس از بطلمیوس سوم بطلمیوس چهارم ، فیلوپاتر به تخت نشست (221 - 204 ق . م ) ... فیلوپاتر پادشاهی بود سخت عیاش و دائم الخمر... از این جهت او را تری فون نامیده اند که بمعنی سست یا گرم و نرم است . در ...
-
تری مورتی
لغتنامه دهخدا
تری مورتی .[ ت ْ ] (اِخ ) تثلیث هندو، که مرکب است از «برهما»، بعنوان خدای خالق ، «ویشنو» خدای حافظ و نگهبان و «سیوا» خدای ویران کننده و از بین برنده . و این معرف سه نیروی ابدی طبیعت است .
-
تری یاریوس
لغتنامه دهخدا
تری یاریوس . (اِخ ) یکی از سرداران مجرب رومی و رئیس ساخلو قشون روم در پنت بود که از مهرداد ششم پادشاه پنت شکست خورد و فراری شد. و رجوع به ایران باستان ج 3 ص 2143 و 2147 شود.
-
تری فزای
لغتنامه دهخدا
تری فزای . [ ت َ ف َ ] (نف مرکب ) که در مزاج تری افزاید : و غذاهای لطیف زودگوار و تری فزای باید داد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). و طعامهای تری فزای باید خورد چون شوربای گوشت بره و گوشت مرغ و مانند آن . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). و رجوع به تر و تری شود.
-
هِرّی،() تِرّی!
لهجه و گویش تهرانی
تند برو!
-
بلو تری
واژهنامه آزاد
گیاه پیچکی که خیس است.پیچک نمناک.
-
medium-chain triglyceride
تریگلیسیرید متوسطزنجیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] تریگلیسیریدی که اسیدهای چرب آن دنبالهای کربنی به طول هشت تا ده کربن داشته باشند
-
ژیرده تری یوزن
لغتنامه دهخدا
ژیرده تری یوزن . [ رُ دِ تْری / ت ِ ی ُ زُ ] (اِخ ) رجوع به ژیرده دروسی شود.
-
سان تری تس
لغتنامه دهخدا
سان تری تس . [ ت ِ ] (اِخ ) نام رودی است که بعضی آن را با رودخابور تطبیق کرده اند. ولی باید دانست که این خابور غیر از این خابوری است که داخل فرات میشود. رجوع به خابور و رجوع به ایران باستان صص 1072 - 1073 شود.
-
تری تان تخم
لغتنامه دهخدا
تری تان تخم . [ ت ْ ت َ ] (اِخ ) پسر اردوان و یکی از فرماندهان بزرگ خشایارشا است که مخالف جنگ با یونان بود. رجوع به ایران باستان ج 1 ص 738، 751 و 767 شود.
-
تری و اندروم
لغتنامه دهخدا
تری و اندروم . [ ] (اِخ ) حاکم نشین تروانکر - کوشن (یکی از نواحی جنوبی هند) است . و رجوع به تروانکر - کوشن در همین لغت نامه شود.
-
خشکی و تری
لغتنامه دهخدا
خشکی و تری . [ خ ُ ی ُ ت َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) بر و بحر : بخشکی و تری و دریا و دشت بسی راه و بیراه را درنوشت .نظامی .
-
واژههای همآوا
-
طری
واژگان مترادف و متضاد
۱. تازه، جدید، نو ۲. باطراوت، تروتازه