کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تریبون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تریبون
/teribu(o)n/
معنی
۱. میز بلندی که جلوی آن پوشیده است و سخنران در هنگام صحبت پشت آن میایستد.
۲. جایی که یک فرد یا یک گروه، عقاید و آرا خود را بیان میکنند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
podium
-
جستوجوی دقیق
-
تریبون
لغتنامه دهخدا
تریبون . [ ت ِ ] (فرانسوی ، اِ) مؤلف فرهنگ نظام در ذیل کلمه ٔ «تریبون » (؟) آرد: این لفظ فرانسوی است لیکن در خود فرانسه بمعنی سکو و منبر است نه میز خطابه . (فرهنگ نظام ج 2). مأموری که حفظ حقوق مردم را بر عهده داشت . (ایران باستان ج 3 ص 2297). این ک...
-
تریبون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: tribune] teribu(o)n ۱. میز بلندی که جلوی آن پوشیده است و سخنران در هنگام صحبت پشت آن میایستد.۲. جایی که یک فرد یا یک گروه، عقاید و آرا خود را بیان میکنند.
-
تریبون
دیکشنری فارسی به عربی
منصة خطابية
-
تریبون
واژهنامه آزاد
میز خطابه.
-
واژههای مشابه
-
تریبون آزاد
دیکشنری فارسی به عربی
الحوار المفتوح
-
بالای تریبون رفت
دیکشنری فارسی به عربی
اِرتَقَي المِنبَرَ
-
پشت تریبون قرار گرفت
دیکشنری فارسی به عربی
اِرتَقَي المِنبَرَ
-
جستوجو در متن
-
اِرتَقَي المِنبَرَ
دیکشنری عربی به فارسی
بالاي منبر رفت , بالاي تريبون رفت , پشت تريبون قرار گرفت
-
trigone
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تریبون
-
trophis
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تریبون
-
prairie trefoil
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تریبون پرایری
-
الحوار المفتوح
دیکشنری عربی به فارسی
تريبون آزاد , گفتگوي آزاد
-
منصة خطابية
دیکشنری عربی به فارسی
ميز مخصوص قراءت , ميز جاکتابي , تريبون