کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ترکی کشی ایلاقی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ترکی کشی ایلاقی
لغتنامه دهخدا
ترکی کشی ایلاقی . [ ت ُ ک ِ ] (اِخ ) ترک کشی ایلاقی . رجوع به همین کلمه شود.
-
واژههای مشابه
-
ترکي
دیکشنری عربی به فارسی
ترک , اهل کشور ترکيه
-
ترکي
دیکشنری عربی به فارسی
ترکي , ترک
-
علی ترکی
لغتنامه دهخدا
علی ترکی . [ ع َ ی ِ ت ُ ] (اِخ ) ابن بکمش بن مزان بن عبداﷲ ترکی ، ملقّب به فخرالدین و مکنّی به ابوالحسن . ادیب و عروضی بود. در سال 563هَ . ق . در بغداد متولد شد و در سال 626 هَ . ق . دردمشق درگذشت . او راست : 1 - تحفةالعشاق . 2 - غایةاللذات فی شرح ا...
-
علی ترکی
لغتنامه دهخدا
علی ترکی . [ ع َ ی ِت ُ ] (اِخ ) ابن حسین بن علی ترکی (علی بای ...)، مکنّی به ابوالحسن . امیر تونس . رجوع به علی بای اول شود.
-
گیاه ترکی
لغتنامه دهخدا
گیاه ترکی . [ت ُ ] (اِ مرکب ) گیاه سخت تلخ و درد شکم را سود دارد. (معیار جمالی ). فژژ. اگر ترکی . (برهان ذیل فژژ).
-
Turkish crescent, bell tree, bell tower, Turkish jingle, Chinese pavillon, jingling Johnny, Schnellbaum, Chinese hat, chapeau chinois (fr.)
چغانۀ تُرکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] سازی به شکل چوبدستی بلندی که زنگها و زنگولههایی به آن آویخته است
-
روباه ترکی
لغتنامه دهخدا
روباه ترکی . [ هَِ ت ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خارپشت بزرگ تیرانداز. (برهان قاطع) (آنندراج ). ریکاشه . (شرفنامه ٔ منیری ).
-
نای ترکی
لغتنامه دهخدا
نای ترکی . [ ی ِ ت ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سورنای را گویند و آن سازی است معروف ، بعضی گویند نائی است که در هنگام رزم و جنگ نوازند و آن یا نفیر باشد یا کرنای . (آنندراج ) (برهان ). سورنای . شیپور. نفیر. (ناظم الاطباء). قرنای . (غیاث اللغات ) : فرو...
-
مبارک ترکی
لغتنامه دهخدا
مبارک ترکی . [ م ُ رَ ک ِ ت ُ ] (اِخ ) نام ترکی از موالی بنی عباس و قلعه ٔ مبارکیة بنا کرده ٔ او است . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : و غلامش مبارک ترکی شهرستان دیگری ساخت و مبارک آباد خواند. (نزهةالقلوب ص 57). رجوع به مبارکیه شود
-
افراسیاب ترکی
لغتنامه دهخدا
افراسیاب ترکی . [اَ ت ُ ] (اِخ ) همان افراسیاب پادشاه داستانی توران است . ابوریحان در شرح تیرگان آرد: سیزدهم روز است ازتیرماه . و نامش تیرست همنام ماه خویش و همچنین است به هر ماهی آن روز که همنامش باشد او را جشن دارند. و بدین تیرگان گفتند که آرش تیر ...
-
بازک ترکی
لغتنامه دهخدا
بازک ترکی . [ زَ ک ِ ت ُ ](ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) یؤیؤ. (زمخشری ). نوعی باز و معمولاً با کلمه ٔ ترکی همراه آورده میشود. (شعوری ج 1 ورق 197). مرغی شکاری شبیه باز. (ناظم الاطباء).
-
بوق ترکی
لغتنامه دهخدا
بوق ترکی . [ ق ِ ت ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نوعی بوق است : و سخن تفاخر و حدیث تفوق از کثرت خیل و حشم و تبع و خدم ... به حیثیتی میراند که در بوق ترکی نمی گنجد. (ترجمه ٔ محاسن اصفهان ).
-
حسین ترکی
لغتنامه دهخدا
حسین ترکی . [ ح ُ س َ ن ِ ت ُ ] (اِخ ) شیرازی . شاعر. او راست : «لاله زار» و «حدیقة البکاء» و جز آنها. (ذریعه ج 9 ص 169).