کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ترکیل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ترکیل
لغتنامه دهخدا
ترکیل . [ ت َ ] (ع مص ) به سمها یا پایها کوفتن . (تاج المصادر بیهقی ). کوبیدن اسبان زمین را به سمهای خود. (از اقرب الموارد) (از المنجد). || بمعنی رکل ، یعنی با یک پای زدن بر اسب تا تاختن گیرد. (از اقرب الموارد) (از المنجد).
-
جستوجو در متن
-
مرکل
لغتنامه دهخدا
مرکل . [ م ُ رَک ْ ک َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از مصدر ترکیل . رجوع به ترکیل شود.
-
مرکلة
لغتنامه دهخدا
مرکلة. [ م ُ رَک ْ ک َ ل َ ] (ع ص ) مؤنث مرکل که نعت مفعولی است از مصدر ترکیل . || أرض مرکلة؛ زمین کوفته به سمهای اسبان . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).