کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ترکیب گونهای پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ترکيب
دیکشنری عربی به فارسی
ترکيب , ساخت , انشاء , سرايش , قطعه هنري , ساختن , جفت سازي , سوار کني , لوازم , نصب , تاسيسات
-
ترکیب بدن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] ← ترکیب مواد بدن
-
composition 3
ترکیببندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] انواع و مقدار اجسام سادهتری که یک ماده را تشکیل دهند
-
composability
ترکیبپذیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] توانایی ساخت برنامههای اَبر از اجزای ترکیبپذیر
-
stand composition
ترکیب توده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] نسبت هرگونۀ درختی در یک توده برحسب درصدی از تعداد کل درختان یا سطح برابر سینه یا حجم تمامی گونهها
-
binary compound
ترکیب دوتایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] ترکیبی متشکل از دو عنصر که هریک از آنها ممکن است یک یا چند اتم داشته باشند
-
sandwich compound
ترکیب ساندویچی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] همتافتی که در آن یون فلز واسطه بین دو لیگاند مسطح قرار میگیرد و با آنها ازطریق چگالی الکترون پی تشکیل پیوند میدهد
-
rust-preventive compound
ترکیب ضدزنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] پوششی موقت حاوی بازدارندههای خوردگی و دیگر مواد افزودنی برای محافظت از سطوح آهنی و فولادی در برابر محیطهای خورنده در هنگام ساخت یا نگهداری یا استفاده
-
conjunction
ترکیب عطفی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] ترکیب دو گزاره با رابط منطقی "و" متـ . ضرب منطقی logical product
-
disjunction
ترکیب فصلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] ترکیب دو گزاره با رابط منطقی "یا" متـ . مجموع منطقی logical sum
-
cage compound, clathrate
ترکیب قفسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] ترکیبی چندحلقهای که به شکل قفس است
-
synthetist
ترکیبگرا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای تجسمی] هنرمندی که به شیوۀ ترکیبگرایی آثار خود را بیافریند
-
synthetism
ترکیبگرایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای تجسمی] شیوهای که در آن فضاهای تصویری را با استفاده از رنگهای تخت و درخشان میآفرینند؛ این شیوه را امیل برنار و گوگن و گروه نقاشان پونتآون بین سالهای 1886 تا 1890 در ابتدا برای تمیز میان امپرسیونیسم (imperssionism) پُستامپرسیونیسم (posti...
-
قابل ترکیب
لغتنامه دهخدا
قابل ترکیب . [ ب ِل ِ ت َ ] (ص مرکب ) ترکیب پذیر. در مقابل قابل تجزیه .
-
ترکیب بند
لغتنامه دهخدا
ترکیب بند. [ ت َ ب َ ] (اِ مرکب ) آنکه شاعر چند بند به بحر موافق و به قوافی مختلف تصنیف نماید و مابین هر بیتی علیحده غیر مکرر متفق الوزن و مختلف القوافی حایل کند. (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). قسمتی است از اقسام ترجیعبند. (از کشاف اصطلاحا...