کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ترکیب بند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
organometallic compound
ترکیب آلیفلزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] ترکیبی که در آن پیوند کربن ـ فلز وجود دارد
-
electron-deficient compound
ترکیب با کمبود الکترون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] ترکیبی که در آن برای تشکیل پیوندهای شیمیایی، الکترونهای کمتری، در مقایسه با آنچه لازم است، وجود دارد
-
specific combining ability
ترکیبپذیری خاص
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری، کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] نمود تلاقی خاص دو ژننمود که بهصورت انحراف از ترکیبپذیری عمومی والدها تعریف میشود
-
general combining ability
ترکیبپذیری عام
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری، کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] متوسط نمود یک رگه در تلاقی با چند رگۀ دیگر که بهصورت انحراف از میانگین جمعیت یا تمام دورگهها نشان داده میشود
-
carbocyclic compound
ترکیب حلقهکربنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] ترکیبی حلقوی که تمام اتمهای حلقۀ آن کربناند
-
cluster compound
ترکیب خوشهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] ترکیبی که در آن گروهی از اتمهای فلز بهوسیلۀ پیوندهای فلزـ فلز به یکدیگـر متصـل میشوند
-
interstitial compound
ترکیب درونشبکهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] ترکیبی که در آن یونها یا اتمهای یک مادۀ نافلز فضاهای خالی حفرهگون را در شبکۀ بلوریِ فلز پر میکنند
-
inclusion compound
ترکیب درونگیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] ترکیبی که در آن گونۀ مهمان از هر طرف در احاطۀ گونههای تشکیلدهندۀ شبکۀ بلور است
-
bioactive compound
ترکیب زیستفعال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ترکیب شیمیایی موجود در برخی از مواد غذایی که خواص سلامتیبخش آنها محتمل یا محرز است، اما برای بدن ضروری نیستند
-
bioelectrical impedance analysis, BIA
ترکیبسنجی زیستالکتریکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] روش دقیق تجزیهوتحلیل ترکیب بدن که در آن از یک جریان الکتریکی ضعیف برای برآورد مقدار کل آب و تودۀ چربی و تودۀ بدون چربی بدن و تودۀ یاختههای بدن استفاده میشود
-
menu mix, menu score
ترکیب فروش صورتغذا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] نسبت فروش هریک از اقلام صورتغذا به تعداد کل اقلام فروختهشده متـ . ترکیب فروش منو
-
ترکیب فروش منو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] ← ترکیب فروش صورتغذا
-
disjunctive of propositions
ترکیب فصلی گزارهها
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] گزارهای که از ربط دادن دو گزارۀ مفروض بهوسیلۀ کلمۀ «یا» به دست میآید
-
browning agent
ترکیب قهوهایافزا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] افزودنی یا ترکیبی که سرعت یا شدت واکنش قهوهای شدن مواد غذایی را در حین فراوری افزایش میدهد
-
species composition
ترکیب گونهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] انواع و تعداد گونههایی که محدودۀ خاصی را اشغال میکنند