کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ترکمن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ترکمن
/torkaman/
معنی
۱. قوم سفیدپوست از نژاد ترک که در آسیای میانه، ترکمنستان، و شمال غربی ایران ساکن هستند.
۲. هریک از افراد این قوم.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
Turkman
-
جستوجوی دقیق
-
ترکمن
لغتنامه دهخدا
ترکمن . [ ت ُ ک َ م َ ] (اِخ ) ترکمان . رجوع به ترکمان شود.
-
ترکمن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] torkaman ۱. قوم سفیدپوست از نژاد ترک که در آسیای میانه، ترکمنستان، و شمال غربی ایران ساکن هستند.۲. هریک از افراد این قوم.
-
ترکمن
واژهنامه آزاد
ترکمن یعنی من ترک ام ترکمن از ترک ایمان گرفته شده ترکیمان ترکمان ترکمن ترکمن یعنی فقط من ترک ام یعنی بقیه ی ترک ها ناخالص هستند و تنها ترک خالص و نجیب ما هستیم ترکمن نشانه غرور زیاد این ترک ها به واسطه داشتن زیبا ترین و گران ترین اسب های دنیا و داشتن...
-
واژههای مشابه
-
صحرای ترکمن
لغتنامه دهخدا
صحرای ترکمن . [ ص َ ی ِ ت ُ ک َ م َ ] (اِخ ) جلگه ٔ مسطح صافی است و دو رود بزرگ اترک و گرگان از آن گذشته و ازجنوب بقراسو محدود میشود. بستر این سه رود قریب پنج یا شش متر پست تر از سطح صحراست . صحرای ترکمن بعرض 50 و طول 120 کیلومتر و تقریباً مسطح و نشی...
-
ترکمن خیل
لغتنامه دهخدا
ترکمن خیل . [ ت ُ ک ِ م َ خ ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان بالاتجن است که در بخش مرکزی شهرستان شاهی و 6 هزارگزی باختر شاهی قرار دارد. آب آن ازنهر حبیب اﷲ و رودخانه ٔ تالار و محصول آنجا برنج و غله و پنبه و صیفی و نیشکر است . شغل مردم آن زراعت است و راه مالر...
-
جستوجو در متن
-
crackmans
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترکمن ها
-
Turkomen
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترکمن
-
cracknel
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تركمن
-
Turkoman
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترکمن، ترکمنی
-
turcoman
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تورکامن، ترکمن، ترکمنی
-
افشار
واژهنامه آزاد
افشار یکی از طوایف ترکمن
-
کارناوا
لغتنامه دهخدا
کارناوا. (اِخ ) از طوایف ترکمن ساکن خاک ایران .
-
آتابای
واژهنامه آزاد
(ترکمنی) پدربزرگ. معلم راهنما. نام یکی از طوایف بزرگ ترکمن.