کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ترکمان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ترکمان
لغتنامه دهخدا
ترکمان . [ ت ُ ] (نف مرکب ) بمعنی ترک مانند است . (برهان ). ترک مانند و ماناترک . (ناظم الاطباء). و رجوع به کلمه ٔ بعد شود.
-
ترکمان
لغتنامه دهخدا
ترکمان . [ ت ُ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان باراندوزچای است که در بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه و 20 هزارگزی جنوب خاوری ارومیه قرار درد. جلگه و معتدل است و 100 تن سکنه دارد. آب آن از باراندوزچای و محصول آنجا غله و توتون و برنج و انگور و دیگر حبوبات و چغندر...
-
ترکمان
لغتنامه دهخدا
ترکمان . [ ت ُ ک َ ] (اِخ ) قصبه ای از دهستان بروانان است که در بخش ترکمان شهرستان میانه و 33 هزارگزی شمال باختری میانه و 3 هزارگزی شوسه ٔ میانه تبریز قرار دارد. مرکز بخش دارای پست بهداری ، شعبه ٔ تلفن و دبستان است و مختصات جغرافیایی آن بقرار زیر است...
-
ترکمان
لغتنامه دهخدا
ترکمان . [ ت ُ ک َ ] (اِخ ) لقب طایفه ای هم هست از ترکان بی اعتدال . گویند این طایفه از اولاد یافث بن نوح نیستند. (برهان ). نام طایفه ای است معروف و مشهور از گرگان استراباد تا خوارزم و از آنجا تا بلخ و بخاراو سمرقند و مرو و سرخس .ایلات ایشان صحرانشین...
-
ترکمان
لغتنامه دهخدا
ترکمان . [ ت ُ ک َ ] (اِخ ) یکی از بخشهای سه گانه ٔ شهرستان میانه که از شمال محدود است به شهرستان سراب و از جنوب به بخش مرکزی و از خاور به بخش ترک و بستان آباد شهرستان تبریز. این بخش عموماً کوهستانی و سردسیر و دارای آب و هوای سالم است . قراء آن همه د...
-
واژههای مشابه
-
کلاته ترکمان
لغتنامه دهخدا
کلاته ترکمان . [ ک َ ت ِ ت ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ربع شامات بخش ششتمد شهرستان سبزوار. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
پیرعلی ترکمان
لغتنامه دهخدا
پیرعلی ترکمان . [ ع َ ت ُ ک َ ] (اِخ ) از ترکمانان معاصر میرزا شاهرخ . (حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 145).
-
تپه ترکمان
لغتنامه دهخدا
تپه ترکمان . [ت َپ ْ پ َ ت ُ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان باراندوزچای است که در بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه و در بیست و یک هزارگزی جنوب خاوری ارومیه و در مسیر راه ارابه رو ترکمان واقع است . جلگه ای معتدل و سالم است . و 75 تن سکنه دارد. آب آن از رود باران...
-
سالم ترکمان
لغتنامه دهخدا
سالم ترکمان . [ ل ِ م ِ ت ُ ک َ ] (اِخ ) اسم او محمود بیک از مشاهیر و معاریف ترکمان است شخصی بسیار آرمیده و خوشرفتار و مصاحب بود. بشعر شهرت دارد و در اسلوب مثنوی طبع خوبی داشت «یوسف و زلیخا» را تتبع کرده است و در حقیقت اگر نامش «یوسف و زلیخا» نبود آن...
-
علیخان ترکمان
لغتنامه دهخدا
علیخان ترکمان . [ ع َ ن ِ ت ُ ک َ ] (اِخ ) وی شاعر و از نزدیکان سلطان یعقوب خان ترکمان (متوفی در سال 896 هَ . ق .) بوده است . (از الذریعه آقابزرگ طهرانی ج 9 ص 753).
-
مقیمی ترکمان
لغتنامه دهخدا
مقیمی ترکمان . [ م ُ ی ِ ت ُ ک َ ] (اِخ ) میرزا حسن بیگ شکراوغلی از شاعران قرن یازدهم هجری است . از اوست :مرا افتاد در دل آتش از جایی که از غیرت نمی خواهم که چشم غیر بر خاک ترم افتد.و رجوع به فرهنگ سخنوران و قاموس الاعلام ترکی شود.
-
ایلک ترکمان
لغتنامه دهخدا
ایلک ترکمان . [ ل َ ک ِ ت ُ ک َ ] (اِخ ) ایلک خان . رجوع به ایلک خان شود.
-
ترکمان کندی
لغتنامه دهخدا
ترکمان کندی . [ ت ُ ک َ ک َ ](اِخ ) دهی از دهستان بهی است که در بخش بوکان شهرستان مهاباد و 8 هزارگزی خاور بوکان و هفت هزار و پانصد گزی شوسه ٔ بوکان به میاندوآب قرار دارد. کوهستانی و معتدل است و 338 تن سکنه دارد آب آن از چشمه و محصول آنجا غله و چغندر ...
-
ترکمان چای
لغتنامه دهخدا
ترکمان چای . [ ت ُ ک َ ] (اِخ ) قریه ای از اعمال تبریز. (مرآت البلدان ).قصبه ای است در مغرب میانه بر سر راه زنجان به تبریز. رجوع به ترکمان (قصبه ٔ ترکمان ) و کلمه ٔ بعد شود.