کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ترکدار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ترکدار
لغتنامه دهخدا
ترکدار. [ ت َ ] (نف مرکب ) کسی که خود بر سر نهاده باشد. (ناظم الاطباء). دارنده ٔ ترک . خود پوشیده : بریده ز هر سو سر ترکدارپراکنده خفتان همه دشت و غار. فردوسی .به هر گام بی تن سری ترکداربد افکنده چون مجمر زرنگار. (گرشاسب نامه ).چو جنگی سواران فزون از...
-
جستوجو در متن
-
ترگ
لغتنامه دهخدا
ترگ . [ ت َ ] (اِ) همان ترک با کاف تازی است که گذشت . (شرفنامه ٔ منیری ). ترک و خود و مغفر: (ناظم الاطباء) : خدنگی که پیکانش بد بیدبرگ فرو دوخت بر تارک ترک ترگ . فردوسی .چه افسر نهی بر سرت بر، چه ترگ بر او بگذرد چنگ و دندان مرگ . فردوسی .که تا کی بود...