کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ترکاندن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
dynamite
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دینامیت، با دینامیت ترکاندن، منفجر کردن
-
blow up
دیکشنری انگلیسی به فارسی
منفجر شدن، منفجر کردن، ترکاندن، عصبانی کردن
-
دينامية
دیکشنری عربی به فارسی
ديناميت , با ديناميت ترکاندن , منفجر کردن
-
blowing up
دیکشنری انگلیسی به فارسی
منفجر کردن، ترکاندن، عصبانی کردن
-
blown-up
دیکشنری انگلیسی به فارسی
منفجر، منفجر کردن، ترکاندن، عصبانی کردن
-
dynamites
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دینامیت ها، با دینامیت ترکاندن، منفجر کردن
-
dynamiting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دینامیک، با دینامیت ترکاندن، منفجر کردن
-
زَهره و زَنبغ
فرهنگ گنجواژه
سخت ترساندن. زهره و زنبغ را ترکاندن.
-
chapped
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چت کرد، انتخاب کردن، شکاف دادن، ترکاندن، زدن، خشکی زدن
-
غاچ دادن
لغتنامه دهخدا
غاچ دادن . [ دَ ] (مص مرکب ) کافتن . کفتن . کافتیدن . ترکاندن . ترکانیدن . شکافتن .
-
کفانیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) ‹کفاندن› [قدیمی] kafanidan ترکاندن؛ شکافتن: ◻︎ هر آن سر که دارد خیال گریز / بباید کفانیدن از تیغ تیز (دقیقی: ۱۱۳).
-
گاز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] gāz تکۀ چوب یا آهن که هنگام ترکاندن و شکافتن چوب یا تخته لای آن میگذارند؛ بغاز؛ پغاز؛ براز؛ فانه؛ پانه؛ پهانه؛ فهانه.
-
ترکانیدن
فرهنگ فارسی معین
(تَ رَ دَ) (مص م .) = ترکاندن : 1 - ترک دادن ، شکاف دادن . 2 - منفجر کردن .
-
قاچ دادن
لغتنامه دهخدا
قاچ دادن . [ دَ ] (مص مرکب ) ترکاندن . به درازا شکافتن با چاقو و کارد و امثال آن . قاچ کردن .
-
chap
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چپ، مرد، شکاف، مشتری، جوانک، ترک، فک، چانه، خراش، انتخاب کردن، شکاف دادن، ترکاندن، زدن، خشکی زدن