کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ترویج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ترویج
/tarvij/
معنی
۱. رواج دادن؛ رونق دادن.
۲. روا کردن چیزی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
ابلاغ، اشاعه، انتشار، تبلیغ، تداول، رواج، روایی، نشر
برابر فارسی
رواگی، گسترش
فعل
بن گذشته: ترویج داد
بن حال: ترویج ده
دیکشنری
extension
-
جستوجوی دقیق
-
ترویج
واژگان مترادف و متضاد
ابلاغ، اشاعه، انتشار، تبلیغ، تداول، رواج، روایی، نشر
-
ترویج
فرهنگ واژههای سره
رواگی، گسترش
-
ترویج
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) رواج دادن .
-
ترویج
لغتنامه دهخدا
ترویج . [ ت َرْ ] (ع مص ) رایج کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). روان کردن .(تاج المصادر بیهقی ). روایی دادن چیزی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (غیاث اللغات ). رواج دادن کالا. (از اقرب الموارد) (از المنجد). || آرایش دادن کلام و ...
-
ترویج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tarvij ۱. رواج دادن؛ رونق دادن.۲. روا کردن چیزی.
-
ترویج
دیکشنری فارسی به عربی
ترقية
-
واژههای مشابه
-
ترویج کردن
واژگان مترادف و متضاد
اشاعه دادن، رواج دادن، متداول ساختن
-
ترویج کردن
دیکشنری فارسی به عربی
ازرع , روج
-
جستوجو در متن
-
promote
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترویج، ترویج کردن، ترقی دادن، ترفیع دادن
-
promoting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترویج، ترویج کردن، ترقی دادن، ترفیع دادن
-
promotes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترویج می کند، ترویج کردن، ترقی دادن، ترفیع دادن
-
promoted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترویج شد، ترویج کردن، ترقی دادن، ترفیع دادن
-
truantship
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترویج