کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ترهیب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ترهیب
/tarhib/
معنی
ترسانیدن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ترهیب
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] 1 - (مص م .) ترسانیدن . 2 - (مص ل .) بدحال شدن .
-
ترهیب
لغتنامه دهخدا
ترهیب . [ ت َ ] (ع مص ) ترسانیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || بد حال شدن ناقه از رفتن بعد از آن بحال آمدن آن از خوردن علف . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
ترهیب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tarhib ترسانیدن.
-
واژههای همآوا
-
ترحیب
واژگان مترادف و متضاد
۱. ستودن، ستایش کردن، مرحبا گفتن ۲. تازهرویی کردن ۳. خوشامد گفتن
-
ترحیب
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) خوشامد گفتن .
-
ترحیب
لغتنامه دهخدا
ترحیب . [ ت َ ] (ع مص )مرحبا گفتن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار) (آنندراج ).مرحبا گفتن کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (ازاقرب الموارد) (از المنجد) : ... دید بنواخت و تقریب و ترحیب ارزانی داشت . (سندبادنامه ص 298). اگر این عزیمت بنفاذ رسانی ... ...
-
ترحیب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tarhib ۱. مرحبا گفتن؛ خوشامد گفتن.۲. جا را فراخ گردانیدن.
-
جستوجو در متن
-
تقویت
واژگان مترادف و متضاد
۱. استحکام، استوارسازی، پشتیبانی، تحکیم تشدید، تشیید، نیرودهی، نیرومندی ۲. تایید، ترهیب ≠ تضعیف، شقی
-
تایید
واژگان مترادف و متضاد
۱. اثبات، اذعان، تسجیل، تصدیق، تصویب، صحهگذاری، صوابدید، قبول، گواهی، ۲. مرافقت، همصدایی، ≠ تکذیب ۳. استواری، پشتیبانی، ترهیب، تقویت ۴. کمک کردن، یاوری، یاریگری، یاری کردن ۵. توفیق، عنایت
-
ابوالعظیم
لغتنامه دهخدا
ابوالعظیم . [ اَ ب ُ ل ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالقوی منذری زکی الدین (کذا) متوفی به سال 656 هَ. ق . او راست : کتاب ترغیب و ترهیب . (کشف الظنون ).
-
شاتاتپ
لغتنامه دهخدا
شاتاتپ . [ ت َ پ َ ] (اِخ ) یکی از بیست نفر برهمن که بید کتاب آسمانی هندیان را ایشان تلاوت می کردند و آن کتابی است متضمن اوامر و نواهی و ترغیب و ترهیب وتعیین ثواب و عقاب . معنی آن ، علم به امر غیر معلوم است و براهمه آن را بی آنکه تفسیرش را بدانند میخ...
-
بیم دادن
لغتنامه دهخدا
بیم دادن . [ دَ ] (مص مرکب ) ترسانیدن . بیم کردن . هراسانیدن . تهدید. اخافه . انذار. نذر. ترعیب . ترعاب . توعد. ایعاد.تخویف . تحذیر. ترهیب . (یادداشت مؤلف ) : مرا بیم دادی که در پای پیل بسایم تنت را چو دریای نیل .فردوسی .
-
خیبت
لغتنامه دهخدا
خیبت . [ خ َ ب َ ] (ع اِمص ) خسران . زیان کاری . (یادداشت مؤلف ). خیبة. || نومیدی . ناکامی . ناکامروایی . (یادداشت مؤلف ) : کفشگر در معرض تعارض دو حال سر تفکر بگریبان حیرت فرو برد حال قدیم از سفاهت و بدیها او را ترهیب و تهدید می نماید و غریمت خود ی...