کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ترمیم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ترمیم
/tarmim/
معنی
مرمت کردن؛ اصلاح کردن خلل یا خرابی چیزی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. اصلاح،
۲. جبران،
۳. بازسازی، تعمیر، مرمت ≠ تخریب
۴. اصلاح کردن، مرمت کردن
برابر فارسی
بازساز
فعل
بن گذشته: ترمیم کرد
بن حال: ترمیم کن
دیکشنری
rehabilitation, reshuffle, restoration
-
جستوجوی دقیق
-
ترمیم
واژگان مترادف و متضاد
۱. اصلاح، ۲. جبران، ۳. بازسازی، تعمیر، مرمت ≠ تخریب ۴. اصلاح کردن، مرمت کردن
-
ترمیم
فرهنگ واژههای سره
بازساز
-
ترمیم
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) مرمت کردن ، باسازی .
-
ترمیم
لغتنامه دهخدا
ترمیم . [ ت َ ] (ع مص ) اصلاح کردن چیزی را. (از اقرب الموارد). اصلاح کردن بنا را. (از المنجد). مرمت کردن چیزی را. (آنندراج ): رمم الحائط ترمیماً؛ اصلاح کرد آن دیوار را. (ناظم الاطباء).
-
ترمیم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tarmim مرمت کردن؛ اصلاح کردن خلل یا خرابی چیزی.
-
ترمیم
دیکشنری فارسی به عربی
اغاثة , تعديل
-
واژههای مشابه
-
ترمیم شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. اصلاحشدن، درست شدن ۲. مرمت شدن، تعمیر شدن، بازسازی شدن ≠ تخریب شدن ۳. بهبود یافتن
-
ترمیم کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. اصلاح کردن، درست کردن ۲. تعمیر کردن، مرمت کردن، بازسازی کردن ≠ تخریب کردن ۳. بهبود بخشیدن
-
tissue repair
ترمیم بافت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی پزشکی] ترمیم ساختار و عملکرد بافت آسیبدیده ازطریق فرایندهای بازسازی و جایگزینی
-
image rectification
ترمیم تصویر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] تولید تصویر از تصویری کج یا مایل با رفع کجی آن
-
ترمیم شدن
دیکشنری فارسی به عربی
تعاف
-
ترمیم کابینه
دیکشنری فارسی به عربی
تعديل الحکومة ، التعديل الوزاري
-
ترمیم کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اعد , عدل