کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ترم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ترم
/term/
معنی
مدت زمان معینی از یک دورۀ آموزشی که در آن دروس معینی آموزش داده شود؛ نیمسال.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
quarter
-
جستوجوی دقیق
-
ترم
فرهنگ فارسی معین
(تِ) [ انگ . ] (اِ.) هر یک از تقسیمات یک دورة تحصیلی که زمان آن مشخص باشد.
-
ترم
لغتنامه دهخدا
ترم . [ ] (اِ) نوعی است از انواع تره ها و از سیسنبر تیزتر است . (از ترجمه ٔ صیدنه ).
-
ترم
لغتنامه دهخدا
ترم . [ ت َ ] (اِ) آن بخار که مانند ابر بود لکن بیشتر به زمین نزدیک باشد و آن مثل دود است که هوا را تاریک گرداند و آنرا ترم تژ و تروتژ نیز گویند. به تازیش ضباب خوانند. (شرفنامه ٔ منیری ). بخار و نژم . (ناظم الاطباء). مصحف نزم و نژم . (برهان قاطع چ مع...
-
ترم
لغتنامه دهخدا
ترم . [ ت َ ] (اِخ ) نصر گوید نام قدیمی اُوال است به بحرین . (از معجم البلدان ).
-
ترم
لغتنامه دهخدا
ترم . [ ت َ ] (ع اِ) تُرم . تُرمَه . نشیمن گاه . (دزی ج 1 ص 146).
-
ترم
لغتنامه دهخدا
ترم . [ ت َ رَ ] (ع مص ) درد کردن گذرگاه سرگین است . (شرح قاموس ). || (ع اِ) وجعالخوران . (تاج العروس ). وجعالخوران الدبر و این بیماریی است که شتر میگیرد. (از متن اللغة).دردی که در کون حیوان عارض می شود. (ناظم الاطباء).
-
ترم
لغتنامه دهخدا
ترم . [ ت َ رِ ] (اِ) ظاهراً لقبی عام است چون قاآن و ایلخان و اتابیک ، نوعی از شاهان و امرای ترک را. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : خطاب به عنوانی است برای تگینان و فرزندان افراسیاب از خاتونان و جز ایشان و بر غیر پادشاهان خاقانیه اطلاق نکنند. (دیوان لغا...
-
ترم
لغتنامه دهخدا
ترم . [ ت ِ ] (اِخ ) یکی از خدایان اساطیری روم و محافظ مرزها است و آنرا با مجسمه ٔ نیم تنه ای که غالباً بی دست بود بر بالای ستونی از سنگ نشان میدادند.
-
ترم
لغتنامه دهخدا
ترم . [ ت ِ ] (اِخ ) نام باستانی سالونیک امروزی . رجوع به سالونیک و ایران باستان ج 1 ص 715، 752 و 770 شود.
-
ترم
لغتنامه دهخدا
ترم . [ ت ِ ] (اِخ ) صاحب منصب نظامی فرانسه که بسال 1482 م . در «کوزران » متولد شد و در سال 1554 م . از «پارم » در مقابل قشون امپراطوری آلمان دفاع کرد و در سال 1562 م . درگذشت .
-
ترم
لغتنامه دهخدا
ترم . [ ت ِ ] (اِخ ) طرم . نامی است که اهل محل به ناحیه ٔ کبیره ای در جبال مشرف بر قزوین در بلاد دیلم دهند. (از یادداشت بخط مرحوم دهخدا). و رجوع به طرم شود.
-
ترم
لغتنامه دهخدا
ترم . [ ت ِرِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کلیجان رستاق که در بخش مرکزی شهرستان ساری و 10 هزارگزی جنوب خاوری ساری و یکهزار گزی باختر راه عمومی ساری به دو دانگه قرار دارد کوهستانی و معتدل و مرطوب است و 100 تن سکنه دارد. آب آن از رود تجن و چشمه و محصول آ...
-
ترم
لغتنامه دهخدا
ترم . [ ت ُ ] (ع اِ) ترم . رجوع به ترم و ترمه (نشیمنگاه ) شود.
-
ترم
لغتنامه دهخدا
ترم . [ رُ ] (اِخ ) فرزند مارتین ترم دریانورد سابق الذکر که به سال 1629 م . متولد شد و با انگلیسیها و اسپانیولی ها جنگید و پیروز شد.
-
ترم
لغتنامه دهخدا
ترم . [ رُ ] (اِخ ) دریانورد هلندی است که بسال 1597 م . در بریل متولد شد و در 1639 م . اسپانیولی ها را در جنگ دون شکست داد و بسال 1653 درگذشت .