کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ترلک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ترلک
/terlek/
معنی
۱. جامۀ آستینکوتاه.
۲. کفش؛ دمپایی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ترلک
فرهنگ فارسی معین
(تِ لِ) (اِ.) ترلیک ، قبای پیش باز آستین کوتاه .
-
ترلک
لغتنامه دهخدا
ترلک . [ ت ِ ل ِ ] (اِ) جامه ٔ آستین کوتاه پیش واز. (برهان ) (ناظم الاطباء). قبا و جامه ٔ آستین کوتاه را گویند و چون این لغت در فرهنگها نیست و در برهان آورده ظن غالب این است ت که پارسی نباشد و ترکی باشد. اما چند بیت در جهانگیری یافته شد و نگاشته میشو...
-
ترلک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹ترلیک› [قدیمی] terlek ۱. جامۀ آستینکوتاه.۲. کفش؛ دمپایی.
-
جستوجو در متن
-
ترلیک
لغتنامه دهخدا
ترلیک . [ ت ِ ] (اِ) بمعنی ترلک است که قبای آستین کوتاه پیش واز باشد. (برهان ). ترلک . (انجمن آرا) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) : معطر است دماغم ز بوی ترلیکش ملازمم بدل و جان ز دور و نزدیکش . نزاری (از انجمن آرا).و رجوع به ترلک شود.
-
درلیک
لغتنامه دهخدا
درلیک . [ دِ ] (اِ) قبای پیش واز آستین کوتاه .(برهان ). درلک . ترلک . ترلیک . و رجوع به درلک شود.
-
جورپور
لغتنامه دهخدا
جورپور. (اِ) پرنده ایست خوب رفتار آتشخوار، و آنرا ترنگ و ترلک و تورنگ و چوز و کبک گویند، بتازیش تذرو خوانند. (شرفنامه ٔ منیری ). رجوع به جوربور شود.
-
درلک
لغتنامه دهخدا
درلک . [ دِ ل ِ ] (اِ) جامه ٔ کوتاه قد آستین کوتاه پیش واز. (برهان ). جامه ٔ پیش باز آستین کوتاه . (آنندراج ) (انجمن آرا). درلیک . ترلک . ترلیک . لباچه . صدره . شاماکچه : باداقبای ملک به بالای قد تووآنگه بزیر دامن جاه تو درلکی .نجیب الدین جرباذقانی (...
-
سنلخ
لغتنامه دهخدا
سنلخ . [ س َ ل َ ] (اِ) نیم تنه و آن جامه ای باشد پیش باز که قد و آستین آنرا کوتاه کنندو در این زمان کاتبی خوانند. (برهان ) (آنندراج ). جامه ای باشد که آستین و دامن آنرا کوتاه سازند و آنرا ترلک و قلک و نیم تنه گویند. (جهانگیری ) : سلب ساخته یکسر از پ...
-
تلک
لغتنامه دهخدا
تلک . [ ت ِ ل َ ] (اِ) جامه ٔ پیش واز و آستین کوتاه . (برهان ) (ناظم الاطباء). جامه ٔ پیشواز که ترلک نیز گویند. (فرهنگ رشیدی ) : قبا بسته سرو از عطای جزیت تلک دوخته بید ز انعام عامت . شرف شفروه (از فرهنگ رشیدی ).|| درخت سیب صحرایی را نیز گفته اند که ...