کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ترقیش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ترقیش
لغتنامه دهخدا
ترقیش . [ ت َ ] (ع مص ) بیاراستن . (از زوزنی ). آراستن سخن را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || سخن چینی کردن . (زوزنی ). بربستن و سخن چینی کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). سخن چینی کردن ، زیرا نمام کلام خود را آرا...
-
جستوجو در متن
-
مرقش
لغتنامه دهخدا
مرقش . [ م ُ رَق ْ ق ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از ترقیش . رجوع به ترقیش شود.
-
مرقش
لغتنامه دهخدا
مرقش . [ م ُ رَق ْ ق َ ](ع ص ) نعت مفعولی از ترقیش . رجوع به ترقیش شود. || خال خال . خالدار. (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
مرقشة
لغتنامه دهخدا
مرقشة. [ م ُ رَق ْ ق َ ش َ ] (ع ص ) تأنیث مرقش . (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به مرقش و ترقیش شود.
-
آراستن
لغتنامه دهخدا
آراستن . [ ت َ ] (مص ) (از پهلوی آرو، ایستادن ، برخاستن ، دور شدن ) زیب . زین . تقیین . تزیین . تجمیل . تحلیه . توشیح . تزویق . زبرجه . بزیب و زینت مزیّن کردن . تحسین کردن . متحلی کردن . آمودن . زیورکردن . آذین کردن . بگلگونه و غازه کردن : شاه دیگر ر...