کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ترقۀ خط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
detonator
ترقۀ خط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] ابزاری که در مواقع اضطراری، در هنگام عبور چرخ قطار از روی آن، با ایجاد انفجاری کوچک، راننده را از خطر آگاه میکند متـ . ترقه
-
واژههای مشابه
-
ترقه
فرهنگ فارسی معین
(تَ رَ قِّ) (اِ.) نوعی وسیلة بازی که دارای مادة منفجرة ضعیفی است و بر اثر ضربه یا انفجار تولید صدا می کند.
-
ترقه
لغتنامه دهخدا
ترقه . [ ت َرَق ْ ق َ / ق ِ ] (اِ) کاغذی به چند تای مثلث تاشده در میان آن باروت سیاه و در شکم آن سوراخی و در سوراخ ، فتیله ای بباروت آلوده تعبیه کنند و چون آن فتیله راآتش دهند کاغذ بترکد و آوازی سخت برآرد، و این نوعی آتش بازی است ، و ترقه فرنگی نوعی ...
-
ترقه
لغتنامه دهخدا
ترقه . [ ت ُ ق َ / ق ِ ] (اِ) طرقه . مرغی است سیاهرنگ . (ناظم الاطباء). و رجوع به ترغه شود.
-
ترقه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) taraqqe هریک از وسایل بازی که دارای قدرت انفجار ضعیفی هستند و بر اثر ضربه یا حرارت، منفجر شده و تولید صدا میکند.
-
ترقه
دیکشنری فارسی به عربی
مفرقع
-
تُرقه
لهجه و گویش تهرانی
کاکلی
-
تیر و ترقه
فرهنگ گنجواژه
وسائل انفجاری، وسائل جنگی، وسائل آتشبازی. تیر و ترقه شدن= عصبانی شدن.
-
دردونه حسن ترقه/ حسن کبابی
لهجه و گویش تهرانی
بچه لوس