کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ترق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ترق
لغتنامه دهخدا
ترق .[ ت َ رَ ] (اِ صوت ) ترغ . رجوع به تراغ و ترغ شود.
-
واژههای مشابه
-
تِرَق
لهجه و گویش گنابادی
teragh در گویش گنابادی یعنی صدای ناهنجار ، صدا
-
تَرَق
لهجه و گویش تهرانی
صدای برخورد
-
ترق ترق
لغتنامه دهخدا
ترق ترق . [ ت ِ رِ ت ِ رِ ] (اِ صوت ) حکایت آواز تیر سقف آنگاه که شروع به شکستن کند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). حکایت آواز برخورد دو چیز عموماً.
-
ترق تراق
دیکشنری فارسی به عربی
تصفيق
-
ترق تروق
دیکشنری فارسی به عربی
شق
-
تِرَق پِرَق
لهجه و گویش گنابادی
teragh peragh در گویش گنابادی یعنی سر و صدا ، آلودگی صوتی
-
ترق و تروق
لهجه و گویش تهرانی
صدای ترقه
-
ترق و تورق
فرهنگ گنجواژه
صدای برخورد.
-
واژههای همآوا
-
طرق
واژگان مترادف و متضاد
۱. راهها، جادهها ۲. شیوهها، روشها، طریقها، متدها، نحوهها
-
ترغ
فرهنگ فارسی معین
(تُ رْیا تُ رُ) (اِ. ص .) اسب سرخ رنگ .
-
طرق
فرهنگ فارسی معین
(طَ رْ) [ ع . ] 1 - (مص م .)زدن . 2 - (مص ل .) شاشیدن ستوران در آب .
-
طرق
فرهنگ فارسی معین
(طُ رُ) [ ع . ] (اِ.)جِ طریق ؛ راه ها، روش ها.