کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ترف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
طرف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: اَطراف] taraf ۱. جانب؛ سو؛ جهت.۲. کرانه؛ کناره و پایان چیزی.٣. ناحیه.٤. [عامیانه] شخص مقابل.٥. [قدیمی] اطراف.٦. [قدیمی] مقدار، قسمت، یا پارهای از هرچیز.٧. [قدیمی] سرحد؛ مرز.
-
طرف
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] terf ۱. اسب نجیب و اصیل.۲. [قدیمی] آنکه از پدر و مادری نجیب و بزرگوار باشد؛ نیکوتبار؛ کریمالطرفین.
-
طرف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ طرفَة] [قدیمی] toraf = طُرفه
-
طرف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ طریف] [قدیمی] torf = طریف
-
طَّرْفِ
فرهنگ واژگان قرآن
نگاه و چشم برگرداندن - جانب (قاصرات الطرف کنايه است از اين که : نگاه کردن آنان با کرشمه و ناز است و بعضي از مفسرين گفتهاند : حوريان فقط به همسران خود نگاه ميکنند ، و آن قدر ايشان را دوست ميدارند که نظر از ايشان به ديگر سو ، نميگردانند و منظور از "يَن...
-
طِرَفْ
لهجه و گویش گنابادی
teraf در گویش گنابادی یعنی مواجهه ، رو در رو شدن ، مقابل هم قرار گرفتن
-
طرف
واژهنامه آزاد
زی.
-
جستوجو در متن
-
ترفینه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] tarfine آشی که از قرهقروت تهیه شده باشد؛ آش ترف؛ ترفبا.
-
قره قروت
فرهنگ واژههای سره
ترف
-
ترپ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] tarp = تَرْف
-
تریف
لغتنامه دهخدا
تریف . [ ت َ ] (ع ص ) تَرِف . (المنجد). و رجوع به ترف شود.
-
قُرُوت
لهجه و گویش تهرانی
کشک، قره قروت،ترف
-
لیولنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] livlang, layvlang ترف؛ قرهقروت؛ کشک سیاه؛ هبولنگ؛ هلباک.
-
تلف
لغتنامه دهخدا
تلف . [ ت َ ] (اِ) ترف و قروت . (ناظم الاطباء).
-
هلباک
لغتنامه دهخدا
هلباک . [ هََ ] (اِ) لبولنک . هبولنک .ترف . پیرتن . (یادداشت مؤلف ). رجوع به هلیاک شود.