کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ترغیب (به کار بد) پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ترغیب کردن
واژگان مترادف و متضاد
راغب ساختن، علاقهمند کردن تشویق کردن، ایجادرغبت کردن، برانگیختن، راغب کردن، علاقهمند ساختن
-
ترغیب کردن
فرهنگ واژههای سره
برانگیختن، وا داشتن
-
ترغیب کند
فرهنگ واژههای سره
وا دارد
-
ترغیب کردن
لغتنامه دهخدا
ترغیب کردن . [ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) برآغالانیدن . (ناظم الاطباء).
-
ترغیب کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اقنع , ضع , قيثارة
-
تشویق و ترغیب کردن
دیکشنری فارسی به عربی
حث
-
جستوجو در متن
-
حرض
دیکشنری عربی به فارسی
برانگيختن , جرات دادن , تربيت کردن , تشويق (به عمل بد) کردن , معاونت کردن(درجرم) , تشويق , تقويت , ترغيب (به کار بد) , انگيختن , باصرار وادار کردن , تحريک کردن , وادار کردن
-
کار رفتن
لغتنامه دهخدا
کار رفتن . [ کارْ، رَ ت َ ](مص مرکب ) از پیش رفتن کار. (آنندراج ) : از سر کوی تو هر کو به ملالت برودنرود کارش و آخر به خجالت برود. حافظ (ازآنندراج ).|| (در اصطلاح روسبیان ) کار رفتن زن بد؛ رفتن او به عمل بد. پرداختن روسبی به کار زشت . به تباهی رفتن ز...
-
بزهکاری
واژهنامه آزاد
کار بد -وقتی در سن پایین کسی کار خلافی انجام دهد.
-
panderer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرگردان، جاکش، واسطه کار بد
-
panderers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
طرفداران، جاکش، واسطه کار بد
-
توطله چیدن برای کار بد
دیکشنری فارسی به عربی
تآمر
-
رسوایی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) rosvāy(')i بیآبرویی و شرمندگی به جهت کار؛ بد بدنامی.
-
عار
دیکشنری عربی به فارسی
ننگ , ننگين کردن , ابروريزي , بي شرفي , رسوايي , نکول , بي احترامي کردن به , تجاوز کردن به عصمت (کسي) , بد نامي , افتضاح , خواري , کار زشت , بدنامي , سابقه بد