کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ترش شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
ترش لگامی
لغتنامه دهخدا
ترش لگامی . [ ت ُ / ت ُ رُ ل ِ ] (حامص مرکب ) بدلگامی . توسنی . سرکشی کردن اسب .
-
ترش مازو
لغتنامه دهخدا
ترش مازو. [ ت ُ / ت ُ رُ ] (اِ مرکب ) نامی است که در کتول گرگان به اوری دهند. رجوع به اوری شود. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
-
ترش مزاج
لغتنامه دهخدا
ترش مزاج . [ ت ُ / ت ُ رُ م ِ ] (ص مرکب ) گستاخ و ترشخو و سخت . (ناظم الاطباء).
-
ترش مزگی
لغتنامه دهخدا
ترش مزگی . [ ت ُ / ت ُ رُ م َ زَ/ زِ ] (حامص مرکب ) ترشی و حموضت . (ناظم الاطباء).
-
ترش مزه
لغتنامه دهخدا
ترش مزه . [ ت ُ / ت ُ رُ م َ زَ / زِ ] (ص مرکب ) چیزی که ذائقه احساس ترشی از آن کند. (ناظم الاطباء). لب ترش .
-
ترش هلو
لغتنامه دهخدا
ترش هلو. [ ت ُ / ت ُ رُهَُ ] (اِ مرکب ) نامی است که در رامسر به برقوق دهند. رجوع به برقوق شود. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
-
خوش ترش
لغتنامه دهخدا
خوش ترش . [ خوَش ْ / خُش ْ ت ُ رُ ] (ص مرکب ) مَلَس . طعم ترشی آمیخته باشد با شیرینی ، چون طعم آلو و مانند آن . (یادداشت مؤلف ) : برگ می صبوح کن سرکه فروختن که چه گرچه ز خواب جسته ای خوش ترش گرانسری . خاقانی .خوش ترش زردچهره آبی راطبع مرطوب و لون مح...
-
ترش با
فرهنگ فارسی عمید
، قدیمی: torošbā (اسم) [قدیمی] toršbā نوعی آش که از سرکه یا ترشی دیگر تهیه میشود؛ آش ترش.
-
ترش رو
فرهنگ فارسی عمید
، قدیمی: torošru (صفت) ‹ترشروی› [قدیمی، مجاز] toršru کسی که اخم کند و روی خود را درهم بکشد؛ بداخم؛ بدخو: ◻︎ مبر حاجت به نزدیک تُرُشروی / که از خوی بدش فرسوده گردی (سعدی: ۱۱۳)، ◻︎ اگر حنظل خوری از دست خوشخوی / به از شیرینی از دست تُرُشروی (سعدی: ۱...
-
ترش کردن
دیکشنری فارسی به عربی
ازعج , حمض
-
ترش بودن
دیکشنری فارسی به عربی
حامض
-
ترش مزه
دیکشنری فارسی به عربی
فطيرة
-
تُرُش،تروش
لهجه و گویش تهرانی
ترش
-
ترش پالا
واژهنامه آزاد
آّبکش
-
ترش والا
واژهنامه آزاد
( ترش واره) آبکش